دکتر عبدالحسن بصیره، نویسنده و مدرس پیشکسوت دانشگاه عضو اتحادیه معلمان فیزیک ایران در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) درباره وضعیت نقد کتاب در کشور اظهار کرد: وضعیت نقد کتاب بهطور مستقیم با تالیف و نشر کتاب ارتباط دارد، چرا که نشر در فرهنگسازی جامعه نقش بسیار مهمی دارد.
با مشترک شدن از فصلنامهها حمایت کنیم
بصیره درباره اهمیت انتشار و راهکارهایی برای تقویت فصلنامههای نقد کتاب افزود: پیش از راهاندازی فصلنامههای نقد، هر ماه چندین نسخه از هر کدام از کتابهای ماه از جمله علوم و فنون، تاریخ، هنر، کلیات و ادبیات را از خانه کتاب دریافت کرده و یک نسخه را برای خودم و دیگر نسخهها را به کتابخانههای دانشگاهها اهدا میکردم و این نشریات نقد با استقبال خوبی از سوی دانشجویان روبهرو میشد. پس از انتشار فصلنامهها نیز این روال ادامه دارد و شمارههای یک و دو فصلنامه نقد کتاب «علوم و محض و کاربردی» را دریافت و احساس کردم باید از این فصلنامه حمایت شود. یک راه حمایت نیز مشترک شدن در فصلنامه است.
این نویسنده و مدرس پیشکسوت دانشگاهی ادامه داد: در این دو شماره از فصلنامه نقد کتاب «علوم محض و کاربردی» با نقدهای خوبی مواجه شدم. مشخص است افرادی که در این نشریه نقد نوشتهاند، کتابها را خوب خواندهاند.
لزوم نقد فصلنامهها از سوی صاحبنظران
وی گفت: دست دستاندرکاران فصلنامه نقد کتاب را از دور میفشارم و برای همه آنها آرزوی توفیق و بهروزی دارم که برای فرهنگسازی در این کشور گام برمیدارند. به آنها برای انتشار این فصلنامههای کاربردی و تاثیرگذار تبریک میگویم. انتشار این فصلنامهها را به فال نیک میگیرم، چراکه شیوه خوبی از نقد را ارائه میدهد. صاحبنظران نیز میتوانند با دید باز این فصلنامهها را نقد کنند.
بصیره در ادامه به اهالی علم و قلم توصیه کرد: کسانی که قدرت تالیف کتاب و نوشتن نقد را دارند، دریغ نکنند، چراکه نوشتار ماندگارترین اثر از فرهنگ یک مملکت است. توان نویسندگی باید مورد نقد قرار گیرد. اگر افرادی توان نوشتن نقد دارند، باید با فصلنامههای نقد کتاب ارتباط نزدیک برقرار کنند.
این عضو اتحادیه معلمان فیزیک ایران افزود: متخصصان، صاحبنظران و مدرسان دانشگاه باید برای تالیف کتاب علمی دست به قلم ببرند که در اینصورت منتقد آثار هم پیدا میشود. اگر تالیف علمی نباشد، نقد علمی هم پا نخواهد گرفت. نقد علمی تنها نباید متوجه ترجمه کتابهای علمی باشد.
نقد را به نیشزبان تعبیر نکنیم
بصیره گفت: نقد یک علم است و منتقد باید با این علم آشنا باشد. نباید نقد را به حمله و نیش زبان تعبیر کنیم. حرمت قلم با وجود نقد بسیار صریح باید رعایت شود. قلم حرمت دارد و ناقدی که قلم به دست میگیرد باید به حرمت قلم توجه ویژه داشته باشد. از سوی دیگر ناقد باید به مضمون و محتوای کتاب آشنا باشد.
این مدرس پیشکسوت دانشگاه ادامه داد: نقد کتاب باید چیزی به دانش مخاطب بیفزاید و احساس کند چیز جدیدی یاد گرفته که در دفعه نخست خواندن کتاب از آن غافل شده است. نقد باید طوری باشد که مخاطب با خواندن آن به خواندن کتاب مشتاقتر شود.
ناقد امکان نشر نقدش را داشته باشد
وی در ادامه درباره موانع تقویت حوزه نقد کتاب عنوان کرد: به مقوله نقد در جامعه ما بسیار کم توجه میشود، در حالیکه وجود نقد در جامعه بسیار ضروری است. یک جامعه پویا چه از نظر اجتماعی و چه از نظر علمی باید مدام مورد نقد سالم قرار گیرد. کمبود کتابهای تالیفی و مساله انتشار نقد دو مانع دیگر در تقویت جریان نقد کتاب در کشور است. اگر ناقدی امکان نشر نقدش را نداشته باشد، رغبتی به نوشتن از خود نشان نمیدهد.
بصیره افزود: مسالهای که در این میان باید به آن توجه کرد مساله نشر کاغذی است. متاسفانه نسل جوان ما در سالهای اخیر به نشر کاغذی کمتوجه و به سمت تکنولوژیهای جدید متمایل شدهاند. کتاب کاغذی با آن نقدها و حاشیههای ارزشمند که از پیشینیان و دانشمندان گذشته ما بهجای مانده، نشانه عمق تامل آنها در خواندن کتاب است. دانشمندان بزرگ ما در گذشته با نوشتن حاشیه بر کتابهای علمی، منشا اثرات مثبتی برای آیندگان شدند.
عضو اتحادیه معلمان فیزیک ایران گفت: وقتی جوانی به خواندن کتاب کاغذی عادت کند، در آن تامل میکند و سوال در ذهنش پدید میآید و به فرهنگ نقدنویسی متمایل خواهد شد. اهمیت به مقوله نشر و نقد سازنده، اهمیت به فرهنگ جامعه است. چراغ فروزان فرهنگ ایران در بستر نشر روشن میماند.
وی درباره نشریات تخصصی نقد کتاب در حوزه فیزیک اظهار کرد: در کشور ماهنامه یا فصلنامه اختصاصی نقد کتاب در حوزه فیزیک منتشر نمیشود، مگر نقدهایی که بهصورت موردی از سوی انجمن فیزیک و انجمنهای علمی وابسته منتشر میشوند.
بصیره افزود: نشر ما امروز گرفتار یک مساله بحرانی و مورد ظلم قرار گرفته است. در ابتدای دهه 40 که دانشجوی دانشگاه تهران بودم، جمعیت ایران در حدود 32 میلیون نفر و جمعیت کل دانشجویان دانشگاههای کشور به 100 هزار نفر نمیرسید. امروز جمعیت ایران 75 میلیون و جمعیت دانشجویان به پنج میلیون نفر میرسد. آن زمان شمارگان کتاب حدود دو هزار نسخه و گاهی بیشتر بود و امروز تیراژ کتاب به 500 نسخه و کمتر رسیده که این فاجعه است. وقتی نشر کتاب بهویژه در حوزه کتابهای علمی اینگونه باشد، چه توقعی از نقد علمی و گسترش آن داریم.