محسن جعفریمذهب، عضو هيات علمي سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران به خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) درباره مشكل اصلی نقد كتاب و انتشار نقد گفت: پيشرفت هر كاری از جمله نشر و نقد، توجه اساسي به دو موضوع تشويق و تنبيه است؛ تشويق كار خوب و تنبيه كار بد. در واقع، تشویق نقدکننده و تنبیه نويسنده نقدناپذیر وظیفه ما است. اگر نقدهایی که در فصلنامهها منتشر میشود، منتهی به تشویق نقد نشود، هزینه نقد بیشتر از حقالزحمه پرداختی باشد، یا نقد بیاثری ارایه شود، نمیتوان به تاثیر فصلنامههای نقد امیدوار بود. باید از دیدگاه کارآفرینی به نقد نگاه کرد و این مجله زمانی رشد میکند که مقالات بیشتری به آن برسد تا بتواند بهترین نقدها را برگزیند. به منتقدان جسور باید حقالزحمه بیشتری پرداخت شود تا تشویق شوند.
نقد کتاب کاری خطرناک
وی با اشاره به یادداشتی با عنوان «364 روز و یک روز» که سالها پیش به مناسبت روز نقد منتشر کرده بود، افزود: مضمون کلی این یادداشت چنین بود که همه سال در پی تعريف از ديگران هستیم و فقط یک روز به نقد اختصاص میدهیم. نقد كتاب کار خطرناکی است و ارزش اقتصادی ندارد. غیر از دشمنتراشی چیزی برای نویسنده ندارد.
این منتقد آثار پژوهشی و تاریخی ادامه داد: آنچه قبلا در قالب «کتاب ماه» منتشر میشد، بیشتر معرفی کتاب بود تا نقد کتاب. بعضی وقتها هم کتابی نقد میشد که یا سالها از فوت صاحب اثر گذشته بود یا موضوعات مرده بودند، حرف تازهای هم برای گفتن نداشتند و به شناخت مخاطب چیزی افزوده نمیشد. معرفی کتاب برای سردبیران راحتتر بود و دردسری ایجاد نمیکرد.
قضاوت درباره فصلنامهها زود است!
وی درباره فصلنامههای تخصصی «نقد کتاب» گفت: به نظر میرسد این فصلنامهها نگاه جدیتری به نقد آثار دارند اما هنوز برای قضاوت درباره شیوه کار آنها و این که آیا به صورت حرفهای و سودمند آثار را نقد میکنند یا خیر، زود است. در دورهای که در نشریه کتاب ماه تاريخ همکاری میکردم، شاهد بودیم که تفاوت چنداني میان نقد و معرفی یک کتاب وجود نداشت و این دو مطلب در کنار هم چاپ میشدند. حتی از نظر حقالزحمه هم تفاوت چندانی در میان نبود و همه پرداختیها یکسان بودند.
جعفریمذهب در بیان آسیب این نوع پرداخت حقالزحمه به منتقد توضیح داد: پرداخت یکسان برای نویسندگانی که پختهخواری میکنند و منتقدانی که ساعتها برای بررسی اثری وقت میگذارند، نمیتواند انگیزه بخش باشد. پرداخت متفاوت حقالزحمه میتواند منتقد را تشویق کند که به سمت نقد کتابهایی بروند که زحمت بیشتری دارد و در دسترس نیست.
وی در این باره یادآور شد: وقتی اقتصاد نقد را در نظر میگیریم، میبینیم که معرفی کتاب هزینه کمتری به نسبت نقد آثار دارد. منتقد باید برای یافتن کتابی دور از دسترس دانش، پول و زمان بیشتری صرف کند. یکی دیگر از هزینههای آن هم دشمنتراشی است. از یک طرف حقالزحمه کم دریافت میکنید و از طرف دیگر دشمن فراوان براي خود درست میکنید! شاید اگر منتقد دریافت مالی خوبی داشته باشید و دشمن هم بتراشد مسالهای نباشد اما این دشمنتراشی زمانی اتفاق میافتد که دریافت مالی هم خوب نیست و اگر این طور باشد، چه دلیلی می تواند برای دشمنتراشی وجود داشته باشد؟!
نقد جدی، نیازمند حقالزحمه بیشتر
عضو هيات علمي سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران عنوان کرد: اگر هرکدام از فصلنامهها نیازمند نقدهای جدی است، باید حقالزحمه بیشتری هم بپردازد. با حقالزحمه برابر نمیتوان راه به جایی برد. در پرداخت حقالزحمه، نباید تنها به شأن و درجه علمی ظاهري افراد توجه میشود بلکه باید نگاه سردبیر به محتوای نقد باشد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا پرداخت حقوق بیشتر به منتقد نمیتواند باعث شود که یک اثر به هر قیمتی تخریب شود؟ گفت: اکنون هم این اتفاق میافتد. باید این چرخه را که وزارت ارشاد متولی اعطای مجوز به کتاب، برگزاری جلسههای نقد و منتشر کننده نقد به آن کتاب باشد بشکنیم زیرا چرخهای بیمار است. نهاد اعطای مجوز، نهاد تحسینکننده کتاب و نهاد نقدکننده کتاب باید در عرض همدیگر باشند نه در طول هم. مسلما یک نهادی که خودش اثری را تحسین میکند، نمیتواند نقد سازندهای بر همان اثر داشته باشد. از طرفی، طبیعت نقد این است که اندکی کار را زیر سوال ببرد.
جعفریمذهب افزود: اثر خوب، باید خوب هم منتشر شود و روش، منابع، درک و بافت خوبی داشته باشد. اینها اصل انتشار یک اثر است. به اينگونه كارها بايد جايزه داد. نقد را متوجه کتابی میکنیم که یکی یا چند يا همه این ویژگیها را نداشته باشد. طبیعتا نقد، باید سختگیرانه به کتاب نگاه کند. چشم ناقد باید تیزبین باشد.
لزوم ضمیمه شدن نقد فصلنامهها در بانک کتاب
صاحب كتاب «تاريخشناسي» در پاسخ به پرسش دیگری درباره اینکه چرا اکنون نقد تاثیر چندانی بر بازار ندارد و اهرم فشار نقد باید چگونه اعمال شود تا بتواند در اقتصاد نشر موثر باشد؟ گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند در بانک کتاب خود، صفحهای برای هر کتاب باز کند و منصفانه به تمام نقدها و معرفیهای منتشر شده درباره آن کتاب اعم از فضای مجازی و فصلنامههای نقد کتاب، لینک بدهد. به این ترتیب مخاطب با مراجعه به هر کتاب با بانکی از اطلاعات درباره آن مواجه میشود که به یقین در انتخاب آن کتاب برای خرید موثر است. نویسنده مسامحهکار ما هم میبیند که تمام نقدها در ذیل اثر او میآید و علاوه بر این که امکان شکایت از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را ندارد، خود را ملزم به کار پژوهشی و علمی میبیند. البته این کار نیازمند مصوبه است. از طرفی، وقتی لینک فصلنامه کتاب در این سابقه قرار می گیرد، بانکی هم از مقالات این نشریه تشکیل شده است.
این استاد دانشگاه شهید بهشتی بر لزوم ایجاد تغییر در بازار کتاب توسط نقد آثار تاکید کرد و گفت: باید نقد منصفانه و سودمند، شمارگان و فروش کتاب را رشد دهد و نقد كتاب ناسودمند، باید بتواند از فروش یک کتاب نامناسب و تجديد چاپ آن بکاهد، نویسنده را تشویق به نوشتن آثار ضعیف نکند و ناشران را به انتشار کتابهای سودمند وادار کند. نویسنده و ناشر باید بدانند که اگر کار غیر مستند انجام دهند، چشم سومی هست که عملکرد آنها را با دقت میبیند. کتابساز باید از نقد بترسد. شاید اکنون نقد كتاب برای شماری از افراد به نوعی ناندانی تبدیل شده است.
جعفریمذهب برای ارتقای سطح فصلنامههای نقد کتاب پیشنهاد داد: بهتر است هیات سردبیری فصلنامهها، خودشان آثاری در آن فصلنامه داشته باشند و بیطرفی، منتقد بودن و سختگیری خود را نسبت به آثار نشان دهند. هر مقالهای که به دست داوران فصلنامه میرسد باید دست کم از زیر نظر دو تن رد شود. میزان حقالزحمه مهم نیست اما حقالزحمه یکسان نباید پرداخت شود. معرفی کنندههای کتابهای تاثیرگذارتر، حقالزحمه بیشتری دریافت کنند. اینها عوامل تشویقی است. معتقدم نباید به تفصیل در این فصلنامهها نقد کرد و حداکثر در چند صفحه نقد اکتفا شود. به بحث اقتصاد نقد هم باید توجه شود.
محسن جعفريمذهب، عضو هيات علمي سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران و دارای مدرک دكتراي تاريخ از دانشگاه شهيد بهشتي است. وی صاحب كتاب «تاريخشناسي» و از علاقهمندان به پژوهش درباره تاريخ ايران در دوره مغولان و تيموريان، آسياي مركزي، اسناد فارسي، نسخههاي خطي، نسخهشناسي و سكهشناسي است. وی از مدرسان مركز آموزش عالي كتابداري، دانشگاه شهيد بهشتي، دانشگاه الزهرا، دانشكده ادبيات دانشگاه تهران، دانشگاه امام خميني(ره) و وزارت آموزش و پرورش است و با مرکزهایی چون مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامي، دانشنامه جهان اسلام، كتابخانه مجلس شوراي اسلامي، مركز پژوهشي ميراث مكتوب، موسسه تاريخ معاصر ايران و صدا و سيما، همکاری پژوهشی دارد.