بهزاد فراهاني، بازیگر تئاتر و نویسنده سینما و تئاتر، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) عنوان کرد: به گمانم هنرپيشه بيسواد هنرپيشه نيست و بيشتر شبيه به مترسك است. منظورم از سواد، بهرهمند بودن از فرهنگ عالي است نه اينكه به دانستن الفبا اكتفا كنيم. كسي كه روانشناسي نداند، تاريخ نخواند و شعر نشناسد و شاهنامه نديده باشد و با شعر جهان آشنا نباشد، هنرپيشه تمام عياري كه به درد روزگار ما بخورد نيست.
وي در پاسخ به اين پرسش كه «چرا اغلب هنرپيشههاي امروز ما اهل مطالعه نيستند؟» گفت: در چند دهه گذشته شاهد سقوط ارزشهاي فرهنگي، اجتماعي و انساني بودهايم. در اين روزگار ميبينيم كه مثلاً وقتي يك بازاري بيسواد ولي ثروتمند وارد يك مجلس ميشود مردم بيشتر جلو پاي او بلند ميشوند تا جلو پاي يك نويسنده گرانقدر فرزانه. اكنون به دوراني رسيدهايم كه پول تنها معيار ارزشها به شمار ميرود. پس بسيار بديهي است كه آثار داستاننويسان حقيقي نميتواند جايگاه شايسته خود را در جامعه پيدا كند. شماري از زيباترين و قويترين داستانها در اين دوران چاپ ميشود و بدون تيراژ شایسته روي دست ناشر ميماند. ما مردمي بوديم اهل شعر و ترانه و لبخند، كه حالا تبديل شدهايم به آدمهايي اخمو، ضد شعر و گريزان از فكر كردن.
اين بازيگر پيشكسوت سينما و تلويزيون افزود: ريشههاي يك سينماي پيشرفته ادبيات است. سينما بدون ادبيات معنايي ندارد. هر كارگرداني ميتواند گرتهبردار آثار پيشينيان باشد. اين حق را ميتوان براي او محفوظ دانست. هر كارگرداني ميتواند بر سفره دانايي شكسپير بنشيند اما به شرط اينكه شرف و اهليت بهرهگيري از آثار او را داشته باشد. نميتوانيم سراغ رستم و سهراب برويم و براي فيلم يا تئاتر روي آن كاركنيم و وقتي كارمان اجرا ميشود ارزش رستم و سهراب را تا سطح ابتذال فروكاسته باشيم.
بازيگر سريال «امام علي(ع)» توضيح داد: هر نوع نگاه، گرتهبرداري و برداشت از ادبياتداستاني در سينما بايد به كار نويسندهاي كه بر پايه اثرش فيلم ميسازيم، بيفزايد. كوروساوا چندين كار اقتباسي دارد. فيلم «ران» كوروساوا بر پايه ليرشاه شكسپير ساخته شده و «سرير خون» او هم بر پايه مكبث و يكي ديگر از فيلمهاي او به نام «در اعماق» بر پايه داستاني از ماكسيم گوركي. وقتي اين فيلمها را تماشا ميكنيد ميبيند كه كوروساوا در برگردان سينمايي با پشتوانه خلاقيتش به درخشش اين آثار افزوده و از آنها چيزی نكاسته است. اما از سوي ديگر ديدهايم كه در فيلمي كه بر اساس رمان «جنايت و مكافات» داستايوسكي ساخته شده، شخصيت اصلي آن «راسكولنيكف» با نگاه سطحي و ديدگاهي عوامانه نه كالبدشكافي جامعهشناختي و نه روانشناسي شده است. چنين كاري از ساحت مقدس داستايوسكي ميكاهد.
وي ادامه داد: كارگردان يا نبايد سراغ اثر يك نويسنده برود يا اگر رفت بايد به ارزشهاي آن اثر ماندگار بيفزايد. وقتي «آنتيگونه» سوفوكل را ميخوانيد درمييابيد كه در فيلم «آنتيگونه» به كارگرداني ژان آنوي بر درخشش اثر افزوده شده است. به هر حال واقعيتها نشان ميدهند كه در سينما بسياري از دستاندركاران ما فرهنگ زمانه را نميشناسند و اگر هم ميشناسند به آن خيانت ميكنند و مطالعه لازم را هم ندارند.
فراهاني اضافه کرد: فكر نميكنم رمان و داستان كوتاهي تأليف و ترجمه شده باشد كه به يكبار خواندن بيارزد و از ديد من جا مانده باشد. تا به حال هيچ وقت به خودم اجازه ندادهام ترجمههاي درخشان ادبيات دنيا از دايره مطالعات من بيرون مانده باشد. به ويژه ادبيات داستاني امريكاي لاتين را با علاقه مطالعه كردهام و از شيوه رئاليسم جادويي آن سرزمين شناخت كامل دارم. ادبيات روسيه را هم از دوره پوشكين به بعد خواندهام. طي ساليان آثار نويسندگاني مانند شولوخف، آنتوان چخوف، ماكسيم گوركي، داستايوسكي و تولستوي را بارها مطالعه كردهام.
بازیگر سریال «گرگها» افزود: از ميان آثار نويسندگان امريكاي لاتين داستانهاي آلخو كارپانتيه، گابريل گارسيا ماركز، خوليو كورتاسار، خورخه لوئيس بورخس و اوكتاويو پاز را خواندهام. من كتابخانهاي دارم كه حدود 80، 90 هزار كتاب دارد. اگر درخشانترين اين آثار را نخوانده باشم حتماً بخشهاي مهم آنها را يا دستكم مقدمهشان را خواندهام. من مطالعه را دوست دارم. در واقع بعد از آرمانم، بچهها و دوستانم، كتاب و شطرنج را از هر چيز ديگر بيشتر دوست دارم.
این بازیگر پیشکسوت سینما در پاسخ به اين پرسش كه «آيا هنرپيشههاي سينما در ايران خود را نيازمند مطالعه ميبينند؟» گفت: اگر منظورتان هنرپيشگان دهه 60 به بعد است بايد بگويم كمتر ميتوان هنرپيشهاي را پيدا كرد كه اهل مطالعه جدي باشد. اما تا قبل از دهه 60 هنرمند بيمطالعه نداشتيم. همه هنرپيشهها كتاب ميخواندند و اهل مطالعه، چالش و جستوجو بودند.
فراهانی ادامه داد: به مرور ارزش دانستن پايين آمد و ارزش پول بالا رفت. يك شبه پولدار شدن محور بسياري از زندگيها شد و سلامت نفس به كنار رفت. وجدان به فراموشي سپرده شد و بيوجداني رواج يافت و از بالا تا پايين جامعه را آلوده كرد.
بهزاد فراهانی بازیگر و فیلمنامهنویس متولد بهمن 1323 از روستای درمنک از توابع فراهان واقع در استان مرکزی است. او دورههایی از تئاتر را در فرانسه گذراند و در کارگردانی، بازیگری و نویسندگی فارغالتحصیل شد.
«پرچمهای قلعه کاوه»، «یک وجب از آسمان»، «تردست»، «مظفرنامه»، «زن بدلی» (1385)، «ابراهیم خلیلالله» (1384)، «چپ دست» (فیلم) (1384)، «قلبهای ناآرام» (1381)، «خاکستری» (فیلم 1379)، «دختری به نام تندر» (1379)، «سگ کشی» (1379)، «هفت پرده» (1379)، «شیدا» (1377)، «طوطیا» (1377)، «مهره» (1377)، «ماه مهربان» (1374)، «راه افتخار» (1373)، «دستمزد» (1368)، «راز کوکب» (1368)، «بلندیهای صفر»، «مار» (1366)، «گرگ بیزار» (1352)، «میعادگاه خشم» (1350)، و «نقره داغ» (1350) نام آثاري است كه او در آنها به ايفاي نقش پرداخته است.
او همچنين در سريالهاي زيادي از جمله «امام علي(ع)» و «گرگها» بازي كرده است. «گل و قداره» به كارگرداني فراهاني در حال حاضر در تالار استاد سمندريان خانه هنرمندان روي صحنه است.