میرجلالالدین کزازی، شاعر و پژوهشگر ادبیات کلاسیک در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) عنوان کرد: به تازگی بانویی کتابی با عنوان «فرهنگ پارسی: بر پایه واژگان نژاده و ناب، برساخته و در پیشنهاده به کار گرفته میر جلال الدین کزازی» منتشر کرده که من او را نمیشناسم.
وی افزود: کتاب «فرهنگ پارسی» کتابی است که بانویی دوستدار زبان پارسی با نزدیک به دو دهه تلاش آن را به سامان داده است. این بانو پارهای از کتابها و نوشتههای مرا خوانده (منظورم واژههایی است که من برساختهام، در پیش نهادهام، به کار گرفتهام) و واژگان را در کتاب درکشیده است. آنها را به سامان آورده و فرهنگ را نوشته است. آن نویسنده شتابزده فرهنگ را تدوین کرده و نقد خود را به زبان نه چندان بهآیین نوشته است.
این پژوهشگر ادامه داد: نکته بارز اینکه هر که آشکارا نام کتاب را بخواند از آن آگاه خواهد شد و در مییابد که این فرهنگ را دیگری پدید آورده و ربطی به نام من ندارد. از سوی دیگر در دیباچه کتاب مطلبی چاپ شده که آشکارا روشن میکند کتاب ربطی به من ندارد. در این فرهنگ واژههایی را با ستاره نشان زدهاند و واژههایی هستند که من آنها را برساختهام و پیشتر در زبان کاربرد نداشتهاند.
صاحب کتاب «دفتر دانایی و داد» اضافه کرد: اگر شما فرهنگ را بگشایید به بخشی که در برابرتان گشوده میشود نگاه بیفکنید درخواهید یافت که چند واژه در صفحه روبهرو تنها با ستاره نشان زده شدهاند. از سوی دیگر زیر نام کتاب در دو کمانه(پرانتز) نوشته شده است «واژههای برساخته و به کار گرفته کزازی». آنجا واژهها دستهبندی شده و به واژههایی که من ساختهام و به کار بستهام واژههایی که در زبان بوده و من آنها را از نو به کار آوردهام آمده است.
کزازی توضیح داد: این فرهنگنویس با زبانی که از لاغ(هزل) و نیشخند هم نشانی دارد نمونه آورده است؛ از واژگانی که در زبان بوده و من هم در نوشتههای خود آنها را آوردهام مانند «اندوهبار». این کتاب نمونهای از آنچه در ایران نقد نامیده میشود است. اگر این کتاب لغزشی داشته باشد به من بازمیگردد چون پدیدآور نام مرا روی جلد نهاده است. از سوی دیگر آنچه لغزش نبوده او لغزش دانسته و واژههایی در میان است که من آنها را بازخواندهام.
این شاهنامهپژوه گفت: نویسنده این کتاب حتی این رنج را به خود نداده که در شناسنامه کتاب نوشته خود را مشخص کند. کسانی که با این کتاب آشنایند بی گمان شمارشان زیاد نیست. اما ممکن است کسی که این کتاب را میخواند گمراه و فریفته شود و اگر به فرهنگی از این دست نیاز داشته باشد خود را از آن بیبهره بداند. از این رو واپسین سخن من این است. ما هنگامی به نقد میاندیشیم و میپردازیم که باید در پی آن باشیم. باید راه را در برابر نقد درست راستین بگشاییم.
وی افزود: ما در این روزگار به چونی نقد نیاز داریم و نه چندی آن. از سوی دیگر کتابی که نقد راست و درست و بهآیین را بتوان در آن یافت ارزشی بیشتر خواهد داشت. اینکه هر سال چندین کتاب چاپ میشود که به آشفته بازار نقد دامن میزند، ژرفای این پرسشمان را فزونی میبخشد.
کزازی متولد کرمانشاه است. او در دانشکده ادبیات فارسی و علوم انسانی دانشگاه تهران دورههای گوناگون آموزشی را گذراند و در سال 1370 در مقطع دکترای رشته زبان و ادبیات فارسی فارغالتحصیل شد.
از مجموعه شعرهای او میتوان به «دستان مستان» اشاره کرد.
مجموعههای چند جلدی «نامه باستان» حاصل شاهنامه پژوهیهای وی است. «بند و پیوند»، «دیر مغان»، «دیدار با اژدها» و «سوزن عیسی» از دیگر آثار اوست.
«فرزند ایران» داستانی درباره زندگی فردوسی، سال 1392 از سوی انتشارات معین به چاپ رسید. کتاب «دفتر دانایی و داد» خلاصه شاهنامه به نثر است که همان سال از سوی نشر معین منتشر شد.