خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- امروز 15 سپتامبر تولد ملکه جنایت است. آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی در سال 1890 به دنیا آمد؛ نویسندهای که به قول پرویز شهدی در کار خود یگانه است و هیچگاه نمیتوان آثار او را با دیگر آثار پلیسی مقایسه کرد. این نویسنده انگلیسی در طول عمر خود 66 رمان پلیسی نوشت که شهرت خود را مدیون همین رمانهاست. آگاتا کریستی نویسنده رمانهایی چون «قتل در قطار سریعالسیر شرق»، «مرگ در رودخانه نیل»، «قطار ساعت 4:50 پدینگتون» است. نظرهای پرویز شهدی، مترجم آثار ادگار آلنپو، ایتالو کالوینو، آلن رب گرییه درباره ادبیات جهان همواره برای خواننده تازگیهای خاص خودش را دارد. با او درباره آگاتا کریستی صحبت کردهایم؛ داستاننویسی که در سال 1976 چشم از جهان فرو بست.
آیا آگاتا کریستی جایگاه ویژهای میان جنایینویسان دارد یا یک نویسنده معمولی است؟
در جوانی و نوجوانی آثار این نویسنده را دنبال میکردم. آثار او در نوع خودش بسیار جالب و منحصر به فرد است. به قول برتراند راسل نویسنده انگلیسی و انیشتین، وقتی آثار آگاتا کریستی را میخوانیم علاوه بر اینکه سرگرم میشویم گویی تمدد اعصابی هم داریم. کتابهای آگاتا کریستی در ژانر جنایی از همه همنسلان و حتی نویسندگان بعد از خودش هم بالاتر بود. میتوانم به جرأت بگویم که کسی در پلیسینویسی به پای او نمیرسد.
برخی داستانهای آلن رب گرییه مثل رمان «پاککنها» که شما آن را به فارسی برگرداندهاید یا بعضی داستانهای ادگار آلنپو نیز جناییاند. نوع کار آگاتا کریستی شبیه به کدام نویسندههایی است که آثارشان را ترجمه کردهاید؟
به گمانم آگاتا کریستی در همان قالبی کار میکند که آلنپو داستانهای پلیسی مینویسد. البته داستانهای او به عمق و وسعت آلنپو نیست. کریستی نویسندهای چیره دست بود. مسایل روانشناسی را در رمانهایش میشکافت و ذهن خواننده هوشمند را به بازی میگرفت تا مدام فکر کند و این فکر کردن در وجود او مستمر شود. در داستانهای آگاتا کریستی همه مشتاقاند بدانند که قاتل کیست. مقصر قتل چه کسی است. خواننده پا به پای نویسنده شرایط مختلف را در نظر میگیرد و مدام حدس میزند و میخواهد معمای جنایت را حل کند.
نخستین بار چه کسی آثار آگاتا کریستی را به فارسی ترجمه کرد؟
اگر اشتباه نکرده باشم زندهیاد ذبیحالله منصوری مترجمی بود که نخستین بار آثار آگاتا کریستی را به فارسی برگرداند. او در روزنامه «کوشش» داستانی را از ملکه جنایت به شکل پاورقی ترجمه میکرد و در هر شماره بخشی از آن منتشر میشد.
معمولاً ترجمه او در ایران به تغییر و تلخیص معروف است. او در کار آگاتا کریستی هم دست میبرد؟
ذبیحالله منصوری کارهایی خلاقانه و از روی ذوق انجام میداد. ترجمههایش خواننده را به خواندن داستان ترغیب میکرد. داستانی در فرهنگ انگلیسی است که برای کودکان روایت میشود. عنوان این داستان «10 عروسک» است. آگاتا کریستی نیز داستانی با همین عنوان دارد. او با برداشت از نام آن داستان برای کودکان، اثری جنایی مینویسد که 10 قاتل که جامعه از حضور آنها اطلاعی ندارد به جزیرهای دعوت میشوند و هر 10 نفرشان در جزیره به قتل میرسند. ذبیحالله منصوری نام این داستان را «10 تبهکاری بهت آور که از مهیبترین اسرار است» تغییر داد. یا یکی دیگر از کتابهای آگاتا کریستی را با نام «یک قتل عجیب در ضیافت تبهکاران» ترجمه کرد. عنوانهای ذبیحالله منصوری جلب توجه میکرد. از سوی دیگر آثار آگاتا کریستی هم خواندنی بود. یکی از نمایشنامههای کریستی او به نام «تله موش» در لندن بیش از 30 سال روی صحنه بود و هر کس که به انگلیس سفر میکرد قبل از هر چیز به دیدن این نمایش میرفت.
آگاتا کریستی را چهگونه نویسنده ای یافتهاید؟
آگاتا کریستی نویسندهای ماهر و چیره دست است. او از لحاظ داستانی از خیلی موضوعات مطلع بود. خیلیها هنوز هم کتابهای پلیسی را جدی نمیگیرند. آلنپو داستان بلندی به نام «جنایت دوگانه در کوچه مورگ» دارد که در کتاب «داستانهای شگفتانگیز» آن را ترجمه کردهام. آلنپو نخستین نویسندهای بود که دست به نوشتن چنین کارهایی زد و آگاتا کریستی به نوعی ادامه دهنده راه اوست. آلنپو در واقع از ماجراهای پلیسی بهره میبرد تا از درونمایه آن، افکار عجیب و غریب نظر خودش را آشکار کند. آگاتا کریستی را باید در نوع خودش یکه و یگانه و نویسندهای دانست که در ژانر رمان پلیسی از همه بالاتر است.
شما طرفدار ژانر جنایی هستید؟
نویسندگان زیادی در عرصه رمان جنایی کار کردهاند. به گمانم رمان پلیسی هنوز ارزش خودش را از دست نداده اما با این وصف هنوز بعضی ها آن را جدی نمیگیرند و این سبک را سطحی و نازل میشمارند. برخی آثار پلیسی صرفاً هیجان و شگفتی دارد و برخی دیگر علاوه بر حادثه و ماجراجویی به مسایل دیگر هم میپردازند. رمانهای آگاتا کریستی از این جنس است.