گزارش صوتی این نشست را اینجا بشنوید.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی کتاب «ما و فارابی» (فراسوی نگاههای کارمندوارانه به علوم انسانی) شنبه چهارم مهرماه با حضور سید جواد میری، مولف کتاب، محمدعلی مرادی پژوهشگر فلسفه، محمدامین قانعیراد، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران و مالک شجاعیجشوقانی، مدرس فلسفه در سرای اهل قلم برگزار شد.
سید جواد میری در ابتدای این نشست با اشاره به مفهوم کارمندوارگی که در کتاب به کار رفته گفت: در کتاب «در تکاپوی اندیشهها» نقل شده که روزی هیاتی از فیلسوفان آلمانی در حوالی دهه 60 خدمت علامه طباطبایی آمدند. ایشان از این هیات درباره آخرین نظریاتی که درباره تعریف انسان ارائه شده پرسیدند و این هیات پاسخ دادند که ما امروز در اروپا و آلمان روی حوزههای خاصی مانند تنوع فرهنگی کار میکنیم و دیگر روی این مباحث کلی مانند تعریف انسان کار نمیکنیم. علامه در این باره به آنها گفت: این کار شما کارمند شدن است در واقع شما فیلسوفانی دارید که کارمند شدهاند. بنابراین من مفهوم کارمندوارگی را از این حکایت الهام گرفتم.
من فارابیشناس نیستم
وی با بیان اینکه فارابیشناس نیستم افزود: وقتی نگاه میکنیم شریعتی هم صحبت از ما و اقبال میکند و اقبال هم از ما و مولوی سخن میگوید بنابراین زمانی که ما درباره نسبت خودمان با این افراد حرف میزنیم در واقع درباره میراث اندیشهای خود سخن میگوییم.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تاکید کرد: من در این کتاب سعی کردم فارابی را لنگرگاهی قرار دهم و از این طریق با میراث اندیشهای خودمان ارتباط برقرار کنم. در این کتاب علاوه بر فارابی از افکار مالکوم ایکس هم صحبت کردم.
این استاد جامعهشناسی در ادامه با اشاره به علت انتخاب خود درباره فارابی گفت: یکی از بزرگترین تئوریهایی که جامعهشناسان و نظریهپردازان در قرن بیستم و بیست و یکم درگیر آن هستند تئوری سکولاریزاسیون دینی است، بدین معنی که دین در حاشیه مسائل اجتماعی قرار میگیرد اما قرن بیست و یکم نشان داد که دین در وسط مسائل اجتماعی است.
وی تاکید کرد: من در این کتاب به دنبال فارابی که هزار سال پیش نوشته شده نیستم اما میخواهم نسبت ما با فارابی را که به نسبت عقل و وحی و عقل و دین میپردازد، بررسی کنم تا بتوانیم بازیابی دوبارهای در این باره داشته باشیم.
مساله طرح شده در این کتاب توسط نویسنده تازگی ندارد
قانعیراد نیز در بخش دیگری از این نشست با اشاره به عنوان کتاب «ما و فارابی» گفت: بحث میری در این کتاب به دنبال بحث شریعتی درباره ما و اقبال است، به عبارت دیگر نویسنده در این کتاب این مفهوم را گسترش داده و از نسبت ما و فارابی، علامه جعفری، علامه طباطبایی، جلال آل احمد و حتی حافظ و سعدی سخن گفته است. به هر حال نام بردن نویسنده از تمام این افراد بدین معنی است که ما باید به سنت فکری خود برگردیم.
وی با اشاره به اینکه مساله طرح شده در این کتاب توسط نویسنده تازگی ندارد، یادآور شد: این مساله از گذشته تاکنون در جامعه ما پیموده شده و به نتایجی هم رسیده است. امروز شاهد گسترش نگاههای ایدئولوژیک به علوم انسانی هستیم که در نتیجه آن مفاهیمی مانند اسلامی شدن علوم انسانی، علم بومی، علم دینی و... طرح شده است. نتایج این وضعیت آن گونه است که میدانم حتی خود نویسنده کتاب هم از چنین وضعیتی راضی نیست.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران با بیان اینکه هدف میری احتمالاً در پایهگذاری علم هویتی با سایر افرادی که در این حوزه قلم زدهاند مانند سروش، ملکیان و... یکی است، افزود: به نظر میآید دغدغه میری در این کتاب معرفتشناسی و هویتی است اما مسیری که پیموده شده دستاوردی داشته که خود میری هم آن را تایید نمیکند. بنابراین هر فردی بخواهد موضوع بازگشت به خویشتن را مطرح کند باید بداند که این مسیر را ما در دهههای اخیر پیمودهایم. باید این مسیر ارزیابی شود و نشان دهد ما در چه جاهایی ضعف داشتیم و اشتباه رفتیم.
وی افزود: از سوی دیگر در این کتاب درباره نظمی در دانشگاهها سخن گفته میشود که موجب بردهوار شدن دانشجویان میشود. در این کتاب درباره دیدگاههایی سخن گفته شده که همواره مطرح است بنابراین صرف گفتن این جملات کفایت نمیکند چون ما باید علوم انسانی دیگری بسازیم. میری در بخش پایانی این کتاب نیز با اشاره به سخنان داوری اردکانی پس از انقلاب اسلامی به نتیجه خود میرسد در حالی که در اکنون نظریههای ایشان درباره این موضوع نسبت به سالهای ابتدایی انقلاب تغییر پیدا کرده است.
بدترین شیوه برای بازسازی حیات در کتاب وجود دارد
به گفته قانعیراد، میری در کتاب خود میگوید که فارابی به بازسازی حیات ما کمک میکند و ما را از آشفتگی میرهاند. او بیان میکند که حاکم سیاسی باید علم خود را از منبع وحی بگیرد. حال این پرسش مطرح است که آیا بازسازی که ما در حیات نیاز داریم این است که بگوییم رهبر مدینه فاضله باید پیامبر باشد و آیا اینکه دین معتبر فلسفه واقعی است و نیاز امروز ماست؟
این استاد جامعهشناسی تاکید کرد: این بدترین شیوه برای بازسازی حیات است چون در اینجا ما سیاست را قدسی کردیم. پرسش من این است که چرا میری این کتاب را با قدسی کردن سیاست به پایان میبرد؟
وی با بیان اینکه نگرانی ما در این کتاب این است که نگاه ما به فارابی، ما را به کارمندواره شدن و عبودیت بکشاند، گفت: اینجا این سوال مطرح میشود که آیا در پایان این کتاب «وبر» برای ما قفس آهنین ایجاد نکرده است؟ میری همچنین در صفحه 70 کتاب از مفهوم سرمایه قدسی سخن گفته و این باز برای ما این نگرانی را به وجود میآورد که آیا این به معنای قدسی کردن علوم انسانی و عدم انتقاد از آن نیست؟ آیا قدسی کردن فلسفه به اندیشه، سیاست و هر چیز دیگری میتواند منجر به خلاقیت و نوآوری شود که میری از آن در کتاب سخن گفته است؟
باید امکان فرا آمدن بر خویشتن را به دست بیاوریم
قانعیراد در همین باره اضافه کرد: سوال من این است که آیا قدسی کردن جلوی خلاقیت را نمیگیرد؟ آیا دغدغه نویسنده که ایجاد خلاقیت و نوآوری است با حفظ دین به صورت تامه در عرصه اندیشه ممکن است؟ ایشان در این کتاب از بازآفرینی پیشامدرن صحبت میکند. این چه مقدار میتواند کار خلاقانهای باشد؟
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه کتاب حاضر مسالهمحور است، اظهار کرد: این کتاب از اینکه منبعی ندارد و از عرفهای معمول دانشگاهی تخطی کرده بسیار جالب است. من هم در حال نوشتن چندین کتاب هستم که منبعی ندارد. وقتی این کتاب را میخوانید گویی در حال خواندن یک قصه هستید بنابراین کتاب «ما و فارابی» به دلیل عمومی بودنش میتواند مخاطب عامتر و جوانان را جلب کند و به همین دلیل هم خطرناک است!
وی با بیان اینکه باید امکان فرا آمدن بر خویشتن را به دست بیاوریم، گفت: این نوع بازگشت ما به گذشته امکان اندیشه را از ما گرفته است. مهمترین محل بروز نوآوری و خلاقیت خوداندیشی است و با اینکه میری در این کتاب ما را دعوت به خواندن شعر و ارتباط با شاعران و یا ارتباط با فیلسوفان میکند اما چون در برخی از نقاط کتاب احکام جزمی صادر میکند این امکان خلاقیت را از ما میگیرد.
فارابی را چگونه میتوان در جنبش متافیزیکی بازنگری کرد؟
مرادی نیز در بخش دیگری از این نشست با اشاره به برخی از مفاهیمی که در کتاب «ما و فارابی» استفاده شده گفت: یکی از ظرفیتهای فارابی استفاده از منطق است. امروز سنتیترین روحانیون در حوزه علمیه نیز به منطق گردن مینهند در حالی که شریعتی و اقبال زمانی که از ما و نسبتشان سخن میگویند به این سنت توجه نکردند و به منطق بی توجه بودند.
وی ادامه داد: ما همواره بحث هویتی میکنیم در حالی که باید ببینیم من ایرانی چگونه شکل میگیرد و به ما تبدیل میشود. حائری یزدی یکی از کسانی است که در کتابش میگوید ما چگونه میتوانیم این من ایرانی را ارتقا بدهیم.
وی یادآور شد: ما باید برگردیم و به صورت آنتولوژیک بحث کنیم و از این طریق بتوانیم علوم انسانی را شرح دهیم. بنابراین باید ببینیم که دانش چگونه شکل میگیرد. این پروژه هم طی یک یا دو سال اتفاق نمیافتد و شاید طی 15 سال به نتیجه برسد. ما باید برگردیم بحث فلسفی کنیم و ببینیم فارابی را چگونه میتوان در جنبش متافیزیکی بازنگری کرد.
ارجاع ندادن به متون فارابی در کتاب «ما و فارابی»
شجاعیجشوقانی نیز در ادامه این نشست با اشاره به پیشینه فارابیپژوهی گفت: انتظار این بود که در کتاب ارجاعاتی به متون فارابی داده میشد. ما اگر بخواهیم از موضع سنت خودمان نسبت دین و علوم انسانی را بازسازی کنیم باید ببینیم فارابی در احصا العلوم چگونه این کار را کرده است.
وی ادامه داد: میری در پایان کتابش به نظریات داوری اردکانی اشاره میکند و میگوید نگاه او به فارابی نه تاریخی است و نه موضوعی. میری به نظر میرسد که نه فقط به متون فارابی مراجعه نکرده که حتی به متن داوری اردکانی هم بدون در نظر گرفتن زمینههای فکری آن توجه نکرده است.
وی افزود: پیش از شریعتی که درباره ما و اقبال سخن گفته است دنیای عرب مواجهه جدیتری از ما داشته و خوب است که ما بدانیم مواجهه اعراب در مواجهه با فارابی چه بوده است.
شجاعیجشوقانی با اشاره به تغییر عنوان فرعی کتاب نیز اضافه کرد: در صفحه 28 کتاب نیز درباره نگاه فیلدمحور و نقد پژوهشکدهها صحبت شده است اما شما در این باره راهکاری ارائه نکردید. همچنین در صفحه 7 کتاب به سرزمین خیالی یوروسنتریک اشاره شده است، در حالی که اروپا محوری نقد شده به دلیل خیالی بودن آن نیست و البته عبور از اروپامحوری هم نیازمند طی کردن زمان طولانی است.
سه نوع قرائتی که از میراث گذشتگان وجود دارد
میری در بخش پایانی سخنانش در پاسخ به برخی از انتقادها گفت: به نظر میآید که منتقدان خوانش درستی از کتاب من نداشتهاند چون من در این کتاب قصد طرح علم هویتی را نداشتم تنها منظور من این بود که بگویم ربط ما با این موضوعات چیست. از سوی دیگر من قصد این را نداشتم که یک علم هویتی، بومی، ایرانی و... را در برابر جامعهشناسی غربی سکولار در بیاورم، تنها هدف من این بوده که بگویم ما باید با میراث گذشته خود یک مواجه عقلانی داشته باشیم.
وی با طرح سه نوع قرائت از میراث گذشتگان افزود: میراث نخست که فارابیوس است به ما میگوید که میتوانیم میراث را به عنوان یک سمبل مد نظر قرار دهیم، در این نگاه فارابی کسی بوده که معارف هلنی را مفهومسازی کرده و تحویل غرب داده است. این فارابی به درد ما نمیخورد.
این استاد جامعهشناسی ادامه داد: فارابی دیگری هست که ما از آن به عنوان الفارابی یاد میکنیم. در این قرائتگویی تمدنهای دیگری وجود داشته و به آن تمدنها اعتبار قائل بوده و فارابی در این نگاه سمبلی بوده است. اگرچه این قرائت خوبی است اما در گذشته وجود داشته و باز هم به کار ما نمیآید، چون ما نمیخواهیم الفارابی را احیا کنیم.
میری تاکید کرد: اما نگاه دیگری وجود دارد که ما به دنبال آن هستیم و آن این است که امکان طرح مدرنیتههای مختلفی باید وجود داشته باشد بدین معنی که ما میتوانیم مدرن باشیم اما انگلیسی یا آمریکایی نباشیم.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پاسخ به این پرسش که چرا به متون فارابی مراجعه نکرده یادآورد شد: من اساساً فارابیپژوه نیستم و گفتم که فارابی برای من تنها سمبل بوده است چون ظرفیتهایی دارد که به ما این اجازه را میدهد که درباره مدل حکومتی خود به صورت مفهومی بیندیشیم.
بخش پایانی این نشست نیز به پرسش و پاسخ حاضران اختصاص داشت.