Quantcast
Channel: خبرگزاری کتاب ايران (IBNA) - پربيننده ترين عناوين :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 59994

ناصری طاهری: تکیه جریان نواندیشی و اصلاح‌گری دینی بر عقل است در مقابل نقل/ عبدالمجید شرفی و شکل‌دهی نصوص دینی

$
0
0
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، پنجاه و ششمین نشست خانه نقد با عنوان «تبارشناسی اندیشمندان مسلمان معاصر در شمال آفریقا» با همکاری پژوهشکده تاریخ اسلام و با حضور دکتر عبدالله ناصری طاهری (استاد گروه تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه الزهراء)، عباس برومند اعلم (استادیار گروه تاریخ دانشگاه بین‌المللی امام خمینی) و محمد آل‌مهدی (مترجم) شنبه یازدهم مهرماه در سرای اهل قلم برگزار شد. دبیری این نشست را برومند به عهده داشت. جنگ شش‌روزه، جریان اصلاح‌گری دینی را پرده‌نشین کرد   ناصری طاهری گفت: نخست این‌که بنده درباره کل منطقه شمال آفریقا هم‌نوا هستم با آن‌چه که محمد ارکون بیان می‌کند، وی با یک نگاه تاریخ‌گرایانه اومانیستی معتقد است که متفکران مغرب اسلامی وارد متون شده و سنت را نقد کردند و کارآمدی متن، دین و نصوص دینی برای انسان مسلمان به این دلیل بود. استاد آل‌مهدی درباره صفحات غربی شمال آفریقا سخن گفته و جایگاه ویژه‌ای برای این حوزه قائل شد، اما از صفحات شرقی شمال آفریقا مانند تونس نباید غفلت کرد که شاید از نظر زمانی تاخیر داشته باشد، اما به هر شکل تونس توانست در سه دهه اخیر با مدیریت کسانی مانند دکتر عبدالمجید شرفی مدرسه‌ای اثرگذار تشکیل دهد و دانشجویان و دانش‌پژوهانی را پرورش دهد که این نگاه نقادانه به سنت را در عین حفظ اصالت نص و رویکرد عقلانی به سنت و نصوص دینی را در یک مدرسه فراگیر شکل دهد، تا در کل جهان اسلام تاثیرگذار باشد و عمومیت پیدا کند. لذا نمی‌توان جریان نواندیشی شمال آفریقا را بدون تونس و مصر مورد بحث قرار داد.   وی افزود: از آن‌جا که آل‌مهدی جریان نواندیشی دینی در مغرب عربی را بررسی کرد، بنده نیز صفحات مشرق را مورد واکاوی قرار می‌دهم، اگرچه حوزه میانی شمال آفریقا آن‌چنان تراوش و فروغی نداشته و به همین دلیل هم هست که همیشه در واقع حرکت‌های سیاسی در دو حوزه شرقی و غربی شکل گرفته و کاملا خردمندانه و خردورزانه بوده و به یک پایان خوش یا بی‌نتیجه‌ای رسیده، اما در حوزه میانی، اساسا پارادایم خشونت قابل توجه است.   استاد گروه تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه الزهراء اظهار کرد: مصر نقش پیشکسوتی هم در جریان اصلاحگری و هم نواندیشی دینی داشته است، حرکتی که با سیدجمال‌الدین آغاز شد، اما وی بیشتر به دلیل صبغه سیاسی نتوانست نقش‌آفرینی علمی داشته باشد و شاید هم بن‌مایه‌های لازم را نداشت.   ناصری طاهری با اشاره به تفاوت اصلاح‌گری دینی از نواندیشی دینی عنوان کرد: در حالی که شاگرد سیدجمال، محمد عبده، به طور عمده منشا تحول‌های علمی چه در مصر و چه حوزه شمال آفریقا شد که بعدها به دیگر سرزمین‌های اسلامی نیز سرایت کرد. البته به نظر بنده میان جریان عبده و دیگر مصری‌های نواندیش باید تفاوت قائل شد. در حالی که یک اشتباهی(عدم تفاوت قائل شدن میان اصلاح‌گری و نواندیشی دینی) در بحث‌های ما وجود دارد، به دلیل درهم تنیدگی بعد از عصر استعمار است که برخی از اندیشمندان به طور طبیعی با الهام از جریان اصلاح‌گری سنت نوسازی خود را شکل دادند، برای مثال عبدالمجید شرفی که به عنوان یک نواندیش دینی در حوزه تونس بسیار به طور جدی تحت تاثیر آموزه‌های محمد عبده است.   عوامل موثر در کند شدن جریان نواندیشی دینی وی بیان کرد: اگر جریان اصلاح‌گری دینی به طور جدی از عبده آغاز شد و بعدها دیگرانی مانند طاها حسین، احمد خلف‌الله و امین خولی آن را دنبال کرده باشند، اما به یک واقعیت باید اعتراف کرد که هر دو جریان (نواندیشی و اصلاح‌گری دینی) دعوای تاریخی عقل و نقل را دارند و این‌که اگر بخواهد اسلام فهم عصری شود، بازخوانی اسلام همان سخنی که آرکون آن‌را تحت عنوان تئوری بازاندیشی اسلام تقریبا در سه دهه قبل مطرح کرد، باید شکل بگیرد و در این نگاه عقل باید بر نص سایه بیندازد و البته کارکرد منطقی نصوص، سنت و میراث مکتوب به هیچ‌وجه نباید نادیده گرفته شود.   این تاریخ‌نگار سپس با اشاره به عوامل موثر در کند شدن جریان نواندیشی دینی گفت: یک اتفاق تاریخی رخ داد و آن شکست اعراب در جنگ شش‌روزه از اسرائیل بود که باعث شد روند جریان اصلاح‌گری دینی به دلیل یک شکست تاریخ‌ساز برای حفظ هویت خود به عقب برگردد. این اتفاق (بازگشت به گذشته) فاصله میان اصلاح‌گری و نواندیشی را جدی‌تر کرد و جنگ شش‌روزه یک انقطاع جبری در حوزه نواندیشی دینی در شمال آفریقا و با محوریت مصر را موجب شد. جریانی که تا پیش از جنگ باعث شده بود که عرب برای حفظ هویت و در واقع حفظ اصالت تاریخی خود اندکی به آن پیشینه تاریخی مراجعه کند و کمی به سنت بازگردد. این جنگ، در واقع علاوه بر توقف این روند فاصله جدی‌تری میان دو جریان نوگرا را موجب شد. چند سال بعد از این واقعه انقلاب ایران، به عنوان یک پدیده غیرمنتظره نیز در ساحت اندیشه مسلمانان به این روند کمک کرد. بنابراین به نظر بنده اگر این دو پدیده، جنگ 1967.م و بعد انقلاب ایران در 1979 در جهان اسلام رخ نمی‌داد، جریان نواندیشی دینی و قبل از آن اصلاح‌گری دینی تاثیر خود را در جغرافیای اسلام پیشتر از این برجای گذاشته بود.   ناصری طاهری اظهار کرد: در جغرافیای تونس کسانی مانند عبدالمجید شرفی، هشام جعیط و محمد شرفی تاثیرگذاران جدی در جهان اسلام در روند نواندیشی دینی هستند. بنده از نظر تبارشناسی برای این حوزه‌های جغرافیای مورد بحث با آنچه استاد آل‌مهدی گفت، اختلاف نظر ندارم. اما نهضت تقدم سهم عقلانی متن در جغرافیای تونس از سوی عبدالمجید شرفی برای جامعه مسلمانان بسیار ملموس‌تر و قابل فهم‌تر بیان شد و این هم شاید به این دلیل باشد که وی علاوه بر اینکه علوم انسانی را در دانشگاه غرب آموزش دید، در دانشگاه الازهر نیز دوره مطالعات فرهنگ اسلامی را تا پایان گذراند. از همین رو ملموس‌تر وارد بررسی متون دینی و علوم نقلی شده است. وی افزود: تمام پیام شرفی در یک گزاره خلاصه می‌شود: برای سازگاری دین با دنیای جدید باید (دین خاتم قابلیت آن‌ را دارد) ابداع و از فهم و نظر پیشینیان عبور کرد و به عبارتی دیگر قداست نصوص دینی (به جز قرآن) باید برداشته شود تا بتوان قانونگذاری در حوزه اجتماعیات را برای بشر تسهیل کرد. مواجه شمال آفریقا با دنیای مدرن باعث پیشرفت تفکر اسلامی شد در ادامه نشست برومند گفت: شمال آفریقا را می‌توان خط مقدم و نقطه آغاز مواجهه جدی تفکر اسلامی با دنیای مدرن پیش از ایران و عثمانی دانست. این منطقه چون پیشینه بیشتری در داد و ستد با دنیای جدید داشت، زودتر از سایر مناطق دنیای اسلام با دنیای مدرن روبه‌رو شد.   وی افزود: سرزمین شمال آفریقا در پیشینه خود گونه‌های خاصی از قرائت اسلام را دارا است، این گونه‌های مختلف اسلام در این منطقه به نوعی در کنش و واکنش با غرب تولیدات، فراز و فرود خود را داشتند. در پایان این نشست پرسش‌هایی از سوی حاضران مطرح شد که سخنرانان به آنها پاسخ گفتند.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 59994

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>