هدی حدادی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اظهار کرد: وقتی مخاطب کتابخوان نداریم حتی اگر بهترین اثر را تولید کنیم، فایدهای ندارد. بچهها فقط کتابهای درسی و کمک آموزشی را مطالعه میکنند و والدین ترجیح میدهند این کتابها را برای فرزندشان تهیه کنند تا در درسشان پیشرفت بهتری داشته باشند. در این شرایط حتی اگر شاهکار ادبیات کودک هم خلق شود چندان دیده نمیشود. اگر ادبیات میخواهد نقشی در جامعه داشته باشد و جریانساز باشد باید وارد کتابهای درسی شود که آن هم مافیای خودش را دارد و هرچیزی اجازه ورود به کتابهای درسی را ندارد.
ادبیات ما چیزی جز ترویج دوستی و صلح در بین کودکان نیست
این نویسنده و تصویرگر کتابهای کودک ونوجوان، در ادامه بیان کرد: ادبیات ما چیزی جز ترویج دوستی، آرامش و صلح در بین کودکان نیست، اصولا ما کشوری نیستیم که ژانر وحشت و داستانهای جادوگری خلق کنیم، معمولا داستانهای ما حاوی مطالب صلحآمیز، دوستانه و اخلاقمدار است و ادبیاتی سالم است. اما این ادبیات تا حدودی برای مخاطبان کسل کننده است چون اغلب ما میخواهیم با ادبیات کودک پیام دوستی و صلح را به بچهها انتقال دهیم درحالیکه در دنیای امروز کودک چیزهای بیشتری مثل هیجان، تنوع، خلاقیت و کمی اخلاقگریزی میخواهد.
نویسندگان ما سراغ ساختارشکنی نمیروند
حدادی گفت: اگر به کلیت ادبیات جهان هم نگاه کنیم، محور تیرگی و روشنی و خیر و شر غالب است با این تفاوت که آنها با حفظ این تم و اضافه کردن کمی بیتربیتی و کارهای عجیب و غریب آن را برای مخاطب جذاب میکنند و در نهایت همان نتیجه موردنظرشان را هم میگیرند. اما نویسندگان ما خیلی سراغ ساختارشکنی نمیروند و غالبا به عنوان نویسندگانِ کودکِ وفادار به چارچوبهای اخلاقی و صلح مدار، بسیار وابسته و متعهد به تعریف و اصول ادبیات کودک هستند، بااینکه این کار در ذات خودش خیلی خوب است اما آن طور که باید جواب نداده است.
وی درباره تاثیر کتابهای ادبیات داستانی بر پرورش خلاقیت کودکان توضیح داد: ادبیات وظیفهای برای ایجاد خلاقیت در کودک یا جهت دادن و پرورش آن ندارد. پرورش خلاقیت باید به وسیله عناصر وابسته به یکدیگر که از بدو تولد کودک شکل میگیرد و تا نوجوانی ادامه دارد در بچهها ایجاد شود.
حدادی اضافه کرد: قبل از اینکه خلاقیتکشی را به گردن آموزش و پرورش بیندازیم باید بدانیم که خلاقیتکشی از درون خانواده و نحوه رفتار والدین در خانه با فرزندانشان شروع میشود. اینکه پدر و مادرها تا چه اندازه برای کودکانشان شعر و قصه میخوانند و به پرورش استعدادهای آنها اهمیت میدهند، میزان خلاقیت کودکان را مشخص میکند. خلاقیتکشی از زمانی شروع میشود که والدین به جای بازی و تشویق کودک به فکر کردن و کاردستی ساختن، به او تبلت میدهند تا سرگرم شود و آنها بتوانند به کارهایشان برسند.
بچههای نسل جدید فقط به دنبال تقلید کردن هستند
هدی حدادی در ادامه بیان کرد: همه ما طوری تربیت شدهایم که کمترین استفاده را از خلاقیتمان میکنیم. به عنوان مثال وقتی همه وسایل لازم را در اختیار دانشآموزان کلاس اول ابتدایی قرار میدهم تا کاردستی بسازند، هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند و منتظرند من برایشان کاردستی بسازم و آنها تقلید کنند. درحالیکه وقتی ابزار لازم در اختیار یک کودک شش یا هفت ساله قرار میگیرد باید بتواند به راحتی و با شور و شوق و بدون مکث کاردستی درست کند و منتظر نباشد شخص دیگری، این کار را برای او انجام دهد.
این نویسنده و تصویرگر کتابهای کودک گفت: در واقع بچهها در ذهنشان هیچ خلاقیتی ندارند و کارشان تقلید محض است. بچههای نسل جدید فقط دنبال تقلید کردن هستند و این مساله از لباس پوشیدن شان گرفته تا کتاب خواندن و کاردستی ساختنشان به وضوح مشاهده میشود که بسیار متاثرکننده است.
هدی حدادی، نویسنده و تصویرگر کودک و نوجوان، سال ۱۳۵۵ در تهران متولد شد. از میان آثار او میتوان به «روز ابری من»، «بهبه»، «عجب طعمی»، «آلبالوهای بهشت رسیدهاند»، «گل خندان»، «پسری که بلد بود بشمارد»، «مرد آوازخوان»، «غصهپرداز»، «شبهای سوری»، «کوپه 11»، «دوست رقیق من»، «فکرم تا ابرها قد میکشد»، «دو دوست»، «گلی و گورخر» و «شبهای سوری» اشاره کرد. وی جوایز مختلفی برای تصویرگری و نویسندگی آثارش داشته که از آن جمله میتوان به جایزه «افقهای تازه» بولونیا برای کتاب «دو دوست» در سال 2010 اشاره کرد.