خبرگزاری كتاب ایران(ایبنا)- فرشاد شیرزادی: رمان «وسوسه» نوشته گراتزیا دلددا نویسنده ایتالیایی(1871-1936) برنده نوبل ادبیات 1926 بر محور سرشت متعارف و در عین حال شگفت مادری شكل گرفته است كه به تعبیری میتوان او را نمادی از ایمان تمام عیار دانست. این مادر در تضادی رنجبار نقش یك منجی را ایفا میكند. در رمان «وسوسه» پائولو، فرزند این مادر با مجموعه رفتار، كردار، كنش و منشش اسیر وسوسهای است كه شاید نمونه آن را در زندگی هر كشیشی بتوان یافت اما این وسوسه جلوهای خاص و منحصر در موجودیت پائولو پیدا میكند.
«پائولو» پسری یتیم است که به اصرار مادرش شغل کشیشی اختیار کرده است؛ در روستایی به نام «آآر» که پیش از او کشیشی وجود داشته که از هیچ فسق و فجوری فروگذار نبوده است. پائولو که بنا به شغل کشیشی نمیتواند زنی اختیار کند، با «آنیزه» -زنی ریزاندام و زیبا- در روستا آشنا میشود و به خانه آن زن میرود. مادر پائولو از سرنوشت و رسوایی پسرش در هراس است و او را از رفتن شبانه به خانه «آنیزه» منع میکند و به نوعی او را تحت کنترل خود درمیآورد. در این کشاکش است که «پائولو» به کمک مادر بر وسوسه خود غلبه میکند و جز یکبار برای دیدن «آنیزه» به ظاهر بیمار به او سر نمیزند و در همان ملاقات نیز بر خلاف شب قبل به آنیزه موعظههایی روحانی میکند.
اگر بخواهیم به نقد اجتماعی این رمان بپردازیم باید به نكته مهمی در زندگی و ارتباطی نامشروع میان «پائولو» و زنی به نام «آنیزه» اشاره كنیم. در بستر این ارتباط است كه داستان فراز و فرود دارد، گره میخورد و گرهگشاییاش تا پایان رمان ادامه دارد.
در اواسط رمان، داستان خرگوشی به میان میآید كه برای رها كردن خود از دام پای خود را میجود و از اسارت خود جلوگیری میكند. تقلای پائولو برای گریز دردناك از گناه، نمادی از این رهایی است و به تأكید نویسنده میتوان به سادگی دریافت كه آن خرگوش خود پائولوست. گراتزیا دلددا، نویسنده ایتالیایی «وسوسه» بدون پیشداوری زندگی پائولو را به تصویر میكشد و عشق گناه آلود او را به میان میآورد و در عین حال نمیتواند از نقش اساسی و تعیین كننده مادر او چشمپوشی كند. مادری كه از كودكی پائولو یتیم را با فقر و مشقت بزرگ كرده است و در میانه دوم رمان نیز حسی آمیخته از ترحم مادری به پسرش دارد.
وجود «آنیزه» در رمان «وسوسه» با آمیزهای از شهوت و جنون خود مینمایاند، شهوت و جنونی كه یك كشیش باید از آن رهایی یابد. اما عملاً نمیتواند بدون آن زندگی كند. داستان رمان «وسوسه» كه به قلم بهمن فرزانه، مترجم فقید منتشر شده و به تازگی از سوی انتشارات كتاب خورشید به چاپ چهارم رسیده است، داستان غلبه بر وسوسه را دریك زندگی مذهبی یا بهتر بگوییم زندگیای آمیخته به مذهب روایت میكند. وسوسهای كه یقه كشیش را میگیرد و او را رها نمیكند و تا پایان روایت داستانی با او همراه است. داستان «وسوسه» طی دو روز در دهكده «آآر» میگذرد و در پس زمینه ارجاعی به سالهای ناخوشایند دور و نزدیك برای شخصیت نخست داستان یعنی مادر پائولو و خود او دارد.
گرچه به گفته نویسنده طبیعت نیمه وحشی آن منطقه و بادهای شدید انگار میخواستند آن البسه مشكی سوگوارانه را از تن كشیش دور كنند. اما مادر او مانعی بر سر این راه است. علاوه بر اینها با وجود «آنتیوكو» -پسری كه دوست دارد به دست پائولو تربیت شود- همه چیز دیگر گونه میشود.
پایانبندی رمان «وسوسه» غیر منتظره و در عین حال كاملاً باور پذیر است. رمان این نویسنده مكتب رئالیسم میتواند نمونهای از داستان یك كشیش باشد. كشیشی كه به تنهایی نمیتواند بر وسوسه خود غلبه كند و این مهم را حتی آنیزه نیز در حضور او بازمیگوید.
رمان «وسوسه» نوشته گراتزیا دلددا برنده نوبل ادبیات، به قلم زندهیاد بهمن فرزانه ترجمه شده است و چاپ چهارم آن در تابستان امسال(1394) در شمارگان 750 نسخه به قیمت هشت هزار تومان از سوی انتشارات كتاب خورشید منتشر شده است. این رمان برای نخستین بار در سپتامبر 1919 به صورت پاورقی در روزنامه «ایل تمپو» به چاپ رسید.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید: