Quantcast
Channel: خبرگزاری کتاب ايران (IBNA) - پربيننده ترين عناوين :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 59994

تلاش برای کشف شخصیت خالق «جیمز باند» از خلال نامه‌هایش

$
0
0
به گزارش خبرگزاری کتاب (ایبنا) به نقل از تلگراف، به نظر شما کدام شخصیت داستان «جیمز باند» بود که می‌گفت: «دیگر زمان مناسب کشتن جیمز باند فرا رسیده است.» پاسخ «ایان فلمینگ» است. یکی از جذاب‌ترین نکات «مردی با ماشین تایپ طلایی» مجموعه نامه‌های نویسنده درباره کتاب‌های «جیمز باند» ی است و اینکه نویسنده چقدر به قهرمان داستانش فکر می‌کرد. «خیلی حس بدی دارم که شخصیت  خودم را هجو کنم. در قسمت‌های جدید، این شخصیت چیز جدیدی برای ارائه ندارد و هر چه جلوتر می‌رود تازگی خودش را برای همه از دست می‌دهد.» وی که به دانش‌آموزانش طرز نوشتن داستان ماجرایی را شرح می‌داد از آن‌ها خواست که سریع بنویسند و هیچ‌وقت به گذشته برنگردند. «خود انتقادی و خود اندیشی به این معنی است که حداقل روزی پانصد کلمه بنویسید و در آخر از پانصد کلمه بدتان هم بیاید.»   اگر شخصیت «جیمز باند» در داستان‌های مختلف دچار بدشانسی می‌شود- مثلا همسرش را در«سرویس مخفی ملکه» از دست می‌دهد، در «شما فقط دوبار زندگی می‌کنید» یا در «مردی با تپانچه طلایی» حافظه‌اش را از دست می‌دهد- فقط بخشی از آن به دلیل مقتضیات روایت است. «بسیار سخت است که راه جدیدی برای تعقیب کردن و کشتن کسی پیدا کنی.» این مجموعه نامه البته بسیار عجیب است چون خیلی از نکات مهم را بیان نمی‌کند. «فرگوس فلمینگ» برادرزاده این نویسنده اعتراف کرد بسیاری از نامه‌های ذکر شده در بیوگرافی این نویسنده-که «جان پیرسون» و «آندرو لی‌ست» آن را نگاشته‌اند-از بین رفته‌اند. علاوه بر این «فیونا مورگان»، دخترخوانده فلمینگ نامه‌های نویسنده به همسرش «آن» را به این مجموعه تقدیم نکرده و قصد دارد با این نامه‌ها کتاب خاطراتی از زندگی این نویسنده منتشر کند. نامه‌های فلمینگ به خواهر برادرانش نیز همگی از بین رفته است. آنچه در این مجموعه باقی مانده مربوط به داستان‌های «جیمز باند»ی وی است. نامه‌های سرسری بین فلمینگ و ناشران و نمونه‌خوانان و نامه‌های طرفداران وی و تحقیقات خود نویسنده -درباره انواع سکه‌ها، تفنگ‌هایی که نماینده‌های روسیه در فیلم حمل کردند- و بعضی نامه‌ها مکاتبات سرسری بین او و همسرش «آن»، دوستانش «سامرست موگان»، همسایه جامائیکایی وی «نوئل کوارد»، و رفیق خوشی‌هایش «ریموند چندلر». نامه‌های او و ناشرانش برای طرفداران جیمز باند جذابیت خواهد داشت. نامه‌های او نشان می‌دهد که چقدر روی پولی که از این کارها درمی‌آورد حساب باز می‌کرد. وی که نوشتن این سری را سال 1952 آغاز کرد تعطیلات زمستانی خود را به نوشتن می‌گذراند و پیگیر تاریخ انتشار، تبلیغات، و طرح جلد بود. طنز در داستان‌های فلمینگ جایی نداشت در حالی شدت شوخی‌های فیلم‌های «جیمز باند»ی بسیار است. با این حال نویسنده در نامه‌هایش طنز بسیاری به‌کار برده و متواضع و شوخ‌طبع بودن او در برخورد با خوانندگان بسیار جالب است. وقتی خانواده یک پرنده‌شناس به نام «جیمز باند» با او تماس گرفتند تا شاید اعلام کند چنین نامی در واقعیت نیز وجود دارد وی پاسخ داد: «کاری نمی‌توانم برای او انجام دهم جز اینکه اسم خودم را در اختیار او بگذارم تا در هر موقعیتی که خودش فکر می‌کند مناسب است از آن استفاده کند. شاید روزی یک گونه وحشتناک پرنده‌ای را بیابد و بتواند نام من را برایش انتخاب کند.» این تصویر نویسنده به عنوان آدمی دوست‌داشتنی و پرتلاش سبب می‌شود خواننده به این نتیجه برسد که کتاب‌هایی مانند اثر «رابرت هرلینگ» با عنوان «خاطرات شخصی ایان فلمینگ» درباره آدم دیگری نوشته شده است. «هارلینگ» در نیروی دریایی زیر دست «فلمینگ» خدمت سربازی خود را انجام داد و روزنامه‌های مهم را قبل از سررسیدن گروه متحدین پنهان می‌کرد. این دو نفر پس از جنگ دوستی خود را ادامه دادند و «هارلینگ» ویراستار روزنامه «خانه و باغ» شد و چندین داستان بلند نوشت. خاطرات «هارلینگ» ارزش تاریخی دارد. نویسنده کتاب را دهه هشتم زندگی خود نوشت و بسیاری از خاطراتش را ثبت نکرده و در ذهنش مانده بود. در نتیجه بسیاری از سخنان وی خسته‌کننده به نظر می‌آید مثل «موضوع زنان و اینکه چقدر در طول زمان غیرقابل‌پیش‌بینی هستند.» اما زندگی زناشویی او را واضح‌تر از دیگران توصیف می‌کند. «ارتباط آنان با تلفن و نامه بسیار خوب بود اما در کنار هم فقط یکدیگر را آزار می‌دادند و چیزی برای گفتن به هم نداشتند.»

Viewing all articles
Browse latest Browse all 59994

Trending Articles