به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روابط عمومی حوزه هنری خراسان رضوی در جلسهای دیگر از جلسات ماهانه «نقد کتاب حوزه هنری خراسان رضوی» مجموعه شعر «آبهای رفته به رودخانه برمیگردند» نقد شد. این کتاب، چهارمین مجموعه شعر کاظم واعظزاده شاعر مقیم تهران است که از سوی نشر باران میشان منتشر شده است. اداره جلسه بر عهده محمدکاظم کاظمی و قاسم رفیعا بود و در آن، محمدباقر کلاهی اهری، عباس ساعی، ابوطالب مظفری، اسماعیل بختیاری، رضا یاوری و مهدی آخرتی به عنوان منتقد شرکت داشتند.
مظفری در این نشست گفت: من این شاعر را شاعر موفقی دیدم. یکی از دلایل آن، عواملی است که شاعر این مجموعه را از تجربههای رایج شعر امروز متفاوت میکند. شعر، شعری است شفاف که خواننده را بیهوده آزار نمیدهد و کسل نمیکند. یکی از ویژگیهای این کتاب آن است که شاعر موقعیت خودش را اغلب به شکل قرار گرفتن در زاویه دید اشیاء دیگر توصیف میکند؛ یعنی از زاویه دید اول شخص پرهیز دارد. این ویژگی در دنیای داستاننویسی هم دیده شده است، مثلاً در داستانهای زندهیاد هوشنگ گلشیری این خصیصه وجود دارد.
این منتقد ادامه داد: در شعرهای شماره 3، 4، 5، 33، 39، 45، 46 و... این ویژگی بارز است. مثلا در شعر 45 شاعر یک مدادتراش را توصیف میکند. یا در شعر 43 در قالب سردخانه جای میگیرد. این خاصیت ممکن است شعر را قدری سرد کند و گرمای رمانتیک و صمیمی را از آن بگیرد ولی از نظر من شعرها را عمیقتر میکند و به آنها فضا میدهد و آنها را ساختارمند میسازد. در مجموع درخششهای این مجموعه به نقاط ضعف و کاستی هایش میچربد. ویژگی دیگری که به نظرم جزو کارهای خوب است، عبور کردن از یک لایه بیانی به یک لایه بیانی دیگر است؛ مثلاً از لایه رئال شروع میکند، ولی وارد لایه سوررئال میشود؛ مثل شعر 44 که از شعرهای مطلوب کتاب به شمار میرود.
وی توضیح داد: به نظرم هر شاعری در شعرهایش میتواند یک مقدار میان فضای شعرها فاصله بیندازد. این نزدیکی میان شعرها گاهی ممکن است از نظر فضای شعرها یکی به نظر برسد ولی گاهی مواد و مصالح کارها مشترک است. مثل شعرهای 17 و 18 و 19 و 20 که عنصر اصلی آنها «در» است. یا شعرهای 9 تا 13 که همه درباره شب است و اینها باعث میشود که شعرها یکنواخت به نظر آیند.
مهدی آخرتی، شاعر و منتقد نیز در این نشست گفت: من اول با اسم کتاب شروع میکنم. فکر میکنم که اسم کتاب با فضای شعرها همخوان نیست. نام کتاب فضای مثبتی به ما میدهد، ولی بیشتر شعرها فضایی یأسانگیز دارد اما یکی از نکات مثبت در کتاب این است که مفهوم عشق با روایتهای دیگر هم تلفیق میشود. مثل شعر شماره 1 و شعر شماره 14. شاعر در محور افقی خیلی جایها موفق بوده است، هم از نظر تخیل، هم از نظر عاطفه. مثلاً شعر اول. چنین خصوصیاتی دارد. لحن شعرها در بسیاری جایها نشانه نزدیک شدن فرم و محتواست.این کتاب لحن صمیمانه دارد و از حس عاطفی خوبی برخوردار است. من کتاب را کتاب ضعیفی نمیبینم و شاعر را در این عرصه با تجربه میدانم.
وی افزود: دایره واژگانی شاعر محدود نیست، اما تکرار بعضی واژهها باعث شده که این دایره محدود به نظر برسد. مثل کلمه شب 21 بار، دلتنگی 17 بار و تنهایی 18 بار تکرار شدهاند. باید دید ایراد کار در چیست؟ کلمات ما لحن و فضا و مضامین را میسازند و تکرار آنها باعث میشود که مضامین نزدیک به هم به نظر برسند. وقتی این کلمات اسم معنی هستند، باعث کلیگویی میشوند. شاعر در محور افقی تخیلی خوبی دارد، ولی معمولاً این تخیل به انسجام نمیرسد. گاهی تصویر با ساختار بقیه شعر هماهنگی ندارد. مثلاً شعر شماره یک با این عبارت تمام میشود: «اکارینا / آبهای رفته به رودخانه برمیگردند.» و این با بقیه شعر هماهنگ نیست.
این منتقد توضیح داد: نکته مثبت دیگری در کتاب وجود دارد که هماهنگی کلمات در بافت زبان است. من معمولاً این خاصیت را در شعر دیگران کمتر دیدهام اما در بحث تدوین و آفرینش باید بگویم، تدوین این است که شاعر عناصر استفاده شده را کنار هم میچیند اما آفرینش، مربوط به عناصر تازه است. این در حالی است که در این مجموعه گاهی توضیح اضافات و خارج شدن از ایجاز دیده میشود، مثل صفحه 30. در شعرها نباید ناخودآگاه شاعر به طرزی مشهود جای خود را به خودآگاه بدهد.
آخرتی اضافه کرد: شاعر فرزند شهر است، اما عناصر شهر را در شعرش به نسبت عناصر طبیعت کمتر میبینیم و چند مورد مشکلات زبانی هم در کار دیده میشود؛ مثلاً «دیگر از حافظهام مطمئن نیستم» که باید به جای «از»، «به» میآمد.
رضا یاوری، منتقد نیز در این نشست گفت: اول عذرخواهی میکنم که نظر مثبتی در مورد این کتاب ندارم. من شعرهای بعضی شاعران تهران را خواندهام و لذت بردهام، چون آنها یک روایت مخفی را ادامه میدهند و آن را زمینهساز شعر میسازند. به نظر من تنها شعر موفق در این کتاب، شعر شماره 1 است ولی در این شعر، روایت مخفی تا نیمه شعر ادامه مییابد، ولی بعد رها میشود. شاعر در کل کتاب، پارههای شاعرانه و مدرن دارد که به نام شعر سپید میشناسیم ولی در کل، روابط بین عناصر شعر، روابطی کلاسیک است. من این کتاب را در فاصله میان شعر کلاسیک و آزاد میبینم.
وی افزود: بعضی عناصر در شعر بسامد زیادی دارد؛ این کلمات، کلماتی نیستند که از زندگی وارد شعر شده باشند، بلکه از شعر دیگران وام گرفته شدهاند. شاعر از جهان کتابها برای ما شعر میگوید، نه از جهان خودش. بعضی از این عناصر، حتی در شعر آزاد، کلاسیک شده است اما در این میان شعر شماره 16 را پسندیدهام. در اینجا غلظت زندگی بیشتر است. شعر خوب دیگر، شعر 26 است. از زبان اشیاء سخن گفتن را من حسن نمیبینم.
اسماعیل بختیاری، منتقد در نشست نقد و بررسی این مجموعه شد گفت: درگیر نشدن در فضاهای فانتزی رایج تهران را یک ویژگی شعر کاظم واعظزاده میدانم. ما در کار او با یک فضا مواجهیم. با تکشعرها مواجه نیستیم. این شعرها با مخاطب عام خیلی ارتباط برقرار نمیکند و با مخاطب خاص ارتباط برقرار میکند. فضای شعرها یک فضای برزخی و خاکستری است، نه یک فضای سیاه یا سفید. یکی از نشانههای خوب بودن یک شاعر این است که جهان متن در شعرش هست. یعنی شاعر دارای یک جهان متن است. یک ویژگی دیگر این جنس از شعرها، وضعیت بیزمانی آنهاست. یکی از نقاط درخشش این کتاب مساله فرم و ساختار است. فرم در شعر بلند از راه تکرار به وجود میآید. نوعی کوبههای زبانی در کار است که باعث میشود ساختار شعر حفظ شود.
این منتقد ادامه داد: در شعرهای کوتاه هم شاعر باهوشیهایی دارد که باعث میشود فرم را رعایت کند. برخورد شاعر با اشیاء از جنس شعر کلاسیک نیست.
عباس ساعی از دیگر منتقدان این نشست درباره این کتاب گفت: عنوان کتاب، یعنی «آبهای رفته به رودخانه برمیگردند» با توجه به ضرب المثل «آب رفته به جوی برنمیگردد»، ژرفای فرهنگی تحسینبرانگیزی دارد در این کتاب صورت خیال غالب، استعاره مکنیه از نوع تشخیص است. شاعر در این کار آن قدر اغراق کرده است که به نوعی محرمیت با اشیاء دست یافته است. انگار او از پشت اشیاء حرف میزند. از این روی صحبتهایش از اشیاء همراه با طراوت و تازگی است.
وی به مصداقهایی اشاره کرد و اضافه کرد: این ویژگی ها مثلاً در یک جا خیلی برجسته و ممتاز است، مثل صفحه 25: «قلاده را باز میکند / از گردن روباهی که به فکرم رسیده است.» با در نظر گرفتن این نکته که سوررئالیسم در شعر ما با سوررئالیسم غربی متفاوت است، میتوان در این شعرها بسیار وقتها سوررئالیسم را دید، مثل تبدیل «باد» به «گرگ». این بافت سوررئال به شاعر اجازه داده است که بسیاری از روابط را به هم بریزد. در شعر واعظزاده مثلاً پارادوکس از جنس قدیم نیست که در یک لایه متناقض باشد ولی در لایه دیگر نباشد، مثل «سلطنت فقر».
این منتقد افزود: این نگاه، همه صور خیالی ما را به چالش کشیده است. مثلاً تشبیهها از جنس معمول و متداول نیست. یک سری واژگان در شعر ایشان بسامد بیشتری دارند که این از نظر سبکشناسی میتواند اهمیت داشته باشد، فارغ از این که بگوییم اینها خوب است یا نه. به نظر من اینها جزء مشغولیتهای بزرگ شاعر بوده و او نتوانسته است خود را از آنها برهاند. در این مجموعه شعرهای زیبا و تصویرهای زیباتر به چشم میخورد. مثل صفحه 49 «و تو / تا آن روز / هیچ وقت آن قدر زیبا نبودی / آن قدر که پروانهها / روی تنت بنشینند.»
ساعی توضیح داد: نوعی دیگر از تصویرها در شعر ایشان تصویرهای انعکاسی است؛ یعنی این که شاعر خودش را عنصر تصویرسازی میسازد . البته چند ایراد هم به این کتاب دارم. لفظ «شرایط» به جای «وضعیت» از واژگانی است که خیلی مورد پسند ادبا نیست. یا در جایی «بر تابوت» آمده است، در حالی که «در تابوت» درست است. در جایی دیگر گفته شده است که روباه زوزه میکشد، در حالی که روباه زوزه نمیکشد!
این نشست با سخنان کوتاه استاد محمدباقر کلاهی اهری پایان یافت.