به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) مجموعه داستان کوتاه «کافه زیر دریا» اولین اثر ترجمه شده استفانو بنّی به زبان فارسی است. داستانهای این مجموعه داستانهایی متفاوتاند که در سبکهای گوناگون نوشته شده و آمیخته با طنزی خاص و نادر هستند. در این کتاب رد پاهایی از نویسندگانی چون هرمان ملویل، ادگار آلنپو، اگاتا کریستی، چارلز بوکوفسکی و برخی نویسندگان روس و فرانسوی پیداست.
استفانو بنّی متولد 1947 در بولونیا واقع در شمال مرکزی ایتالیاست. او نوشتن را با روزنامهنگاری شروع کرد و با روزنامه «ایل مانیفستو» و مجله «پانوراما» همکاری داشت که البته این همکاری هنوز هم ادامه دارد.
کتاب اولش «کافه ورزش» را در سال 1976 انتشارات موندادوری، از بزرگترین ناشران ایتالیا، منتشر کرد. بنّی از آن به بعد، رمانهای متعددی نوشت و همچنین چند مجموعه داستان و شعر. نمایشنامهها و فیلمنامههایی هم نوشته که خودش کارگردانیشان کرده است. چند مجموعه داستان با عنوان «کافه» دارد که یکی از آنها همین کافه زیر دریاست.
استفانو بنّی در کنار اومبرتو اکو، فیلسوف و نشانهشناس و نانی مورتی، سینماگر از وارثان فضای فرهنگی-اجتماعی سالهای پس از جنبش دانشجویی 1968 در ایتالیاست که نتیجه آن اکتساب گونهای نگرش ناقدانه به دنیای پیرامون است که سخت آکنده از طنزپردازی است و در بسیاری موارد حتی به طنز سیاه کشیده میشود.
اگر اومبرتو اکو با تکیه بر نشانهشناسی، به ژرفای سدههای میانی میرود و با «نام گل سرخ» بیرون میآید و نانی مورتی در آثار سینماییاش به درون شناسی رابطه فرد و اجتماع میپردازد، استفانو بنّی فضای تخیلی را وارد جامعه مدرن میکند و آن را گسترش میدهد و متقابلاً از درون جامعه مدرن به درون فضایی علمی- تخیلی میرود و روایتهایی میپروارند یکی شگفتانگیزتر از دیگری. بنّی با این روایتها، که با نوآوریهایی در زبان نوشتاری نیز همراهند، جایگاهی فراتر از یک نویسنده پسامدرن پیدا میکند. شاید هم بنّی یکی از نادر نویسندگان پسامدرن به معنای واقعی آن باشد. نوآوری بنّی در زبان نوشتاری دشواریهای فراوانی را برای مترجم در هنگام ترجمه کتاب حاضر به همراه دارد.
در یکی از داستانهای این مجموعه با عنوان «بزرگترین آشپز فرانسه» میخوانیم: «شب و برف، پاریس را به رویایی سفید و سیاه درآورده بود. خوشا به حال آنان که در آن زمستان اویل سده بیستم توانستند در گرمای خانههایشان از پنجرهای این منظره را تماشا کنند. اما آن شب برای دیگران شبی دهشتناک بود: بیش از دویست کلوشار از سرما مُردند و به همان تعداد هم، به دلیل یخبندان، از استفاده از دست و پایشان محروم شدند.
در امتداد «که دُ گران آگستن» سگ سیاه و لاغری مسیر رودخانه تاریک و خشمآلود سن را که چون رودی در قعر جهنم بود میپیمود و در آن برف سنگین به زحمت راه میرفت. حالا که دیگر رمقی برایش نمانده بود نگاه میکرد به چرخیدن ریزههای برف در دور و برش.
مدتی راه رفت تا اینکه متوجه شد دیگر نا ندارد. فکر کرد (اگر سگها هم فکر بکنند) که به آخر رسیده است (اگر سگها تصوری از آخر خط داشته باشند) اما ناگهان بویی (به همین دلیل باید سگها را به حال خودشان گذاشت) چون جرقه بر مشامش فرود آمد: بوی بهشت.»
از استفانو نبّی تا به حال مجموعه شعر «دیر یا زود عشق سر میرسد»، رمانهای «حیوانات شگفتانگیز سرزمین غرایب»، «جنگجویان مضحک ترسیده»، «بائول»، «گروه لاجوردیها» و «الیانتو» و مجموعه داستانهای «واپسین اشک» و «کافه زیر دریا» در ایتالیا منتشر شده است.
«کافه زیر دریا» با شمارگان 750 نسخه با ترجمه رضا قیصریه از سوی انتشارات کتاب خورشید به چاپ پنجم رسیده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید: