علیرضا طبایی، شاعر به مناسبت 21 آذرماه سالروز تولد احمد شاملو، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) عنوان کرد: احمد شاملو چه در زمینه شعر و چه در عرصه روزنامهنگاری خلاق موفق بود. او در دهه 40 سردبیری مجله «خوشه» را بر عهده داشت و شاید بتوان گفت که نخستین شب شعری که به شکل موفقیتآمیزی اجرا میشد، به همت احمد شاملو برپا شد. در این شب شعر بود که چهرههای متعدد و متفاوت از خیل شاعران نوپرداز از همه نسلها شرکت داشتند و به مدت 10 شب در مکانی نزدیکیهای دفتر مجله «خوشه» گرد هم آمدند.
وی افزود: فعالیتهای مختلف از شاملو انسانی چند بعدی ساخت. او چه در زمینه شعر و چه نقد و ارزشگذاری در هنر، چه در قلمرو موسیقی و نقاشی یا فعالیتهای ادبی جاری همواره تلاش میکرد تا راهنما و داور و انسانی باشد که پیشروتر از جامعه بر مسایل جامعه نظر بیفکند.
شاعر مجموعه شعر «شاید گناه از عینک من باشد» ادامه داد: از دیدگاه شعر، شاملو یکی از پیروان و شاگردان نیما یوشیج بود و در حقیقت راه و روشی را که نیما پیشنهاد کرده بود ادامه میداد و تلاش میکرد که این شیوه نو در ادبیات معاصر جا بیفتد. در این تلاش که به مجادله قلمی هم کشید حتی با کسانی مانند دکتر مهدی حمیدی در افتاد. او چند شعر در این زمینه گفته که میتوانیم آنها را در کتاب «هوای تازه» بخوانیم.
شاعر مجموعه شعر «جوانههای پاییز» اضافه کرد: شاملو بر اساس مطالعهای که در ادبیات کلاسیک داشت کارش را با همان قالبهای شعر کهن شروع کرد اما اندک اندک راه خودش و نگاه خودش را به زندگی و زبان و ساختار و بیان تغییر داد و در یک جمله میتوان گفت که نگاه و روشی متفاوت پیدا کرد.
این شاعر توضیح داد: شاملو با مطالعه و تعمق در نثرهای قرن چهارم و پنجم از جمله «تاریخ بیهقی» ابوالفضل دبیر بیهقی و «تذکرهالاولیا» عطار و دیگران به زبان و چشمانداز تازهای رسید و میتوانیم بگوییم راه و روش جدیدی ابداع کرد که امروز به یکی از شاخههای پربار ادبیات ما تبدیل شده است. مطالعه این کتابها از سوی شاملو و پیشنهادهای نیما باعث شد که او کمکم از شعر کلاسیک و قواعد و قوانین آن فاصله بگیرد و به زبانی ویژه دست پیدا کند.
سیاه مشق در «قطعنامه»
علیرضا طبایی اضافه کرد: زبان شاملو ویژگیهای منحصر به فرد خودش را دارد. اگر بخواهیم تعریفی از این زبان ارایه دهیم میتوانیم بگوییم که تلفیقی از نثر قرن چهار ، پنج و ششم با وزن شعر کلاسیک ماست که در واقع جامهای از زندگی امروز پوشیده است و در روزگار معاصر نفس میکشد. نخستین کتابی که از شاملو منتشر شد، یعنی «قطعنامه» در واقع یک سیاهمشق بود. تمرینی برای رسیدن به زبانی که امروز به نام زبان شاملو شهرت یافته است و اوجش را میتوان در کتابهای بعدی او که پس از «قطعنامه» چاپ شد، ببینیم.
وی گفت: شاملو با مجموعه «هوای تازه» راه و روش و زبان پیشنهادی خود را به جامعه ادبی ارایه کرد و اوج این زبان و دیدگاه را چه از نظر ساختار زبان و بیان و چه از نظر محتوا در کتابهایی مثل «آیدا در آینه»، «باغ آینه»، «آیدا، درخت، خنجر، خاطره»، «شکفتن در مه»، «دشنه در دیس»، «ابراهیم در آتش» و سرانجام در «کاشفان فروتن شوکران» و «مدایح بیصله» میتوان دید.
وی در پاسخ به این پرسش که «آیا آمیختن شعر شاملو به سیاست از ارزش شعری او نمیکاهد؟» گفت: به اعتقاد من ادبیات آینه جامعه و زمانهای است که شاعر در آن زندگی میکند. یادمان باشد که شاملو در دورانی زندگی میکرد که تاریخ اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ایران از دیدگاههای مختلف درگیر تب و تاب و التهابات و فراز و فرودهای ویژهای بود.
شاعر مجموعه شعر «تندر اما ناگهانیتر» توضیح داد: تجربه اشغال ایران به وسیله قوای متفقین و سپس مسایل و حوادثی که منجر به ملی شدن صنعت نفت ایران در دوران دکتر محمد مصدق شد و فعالیت احزاب چپ در ایران و... همه نموداری از حوادث دوران زندگی شاملو به شمار میآید. اینها همگی برای مردم ایران وقایعی را به وجود آوردند که به طور طبیعی امکان نداشت شاعر و نویسنده متعهدی مثل شاملو و دیگران از آن غافل بمانند. اعتقاد دارم ادبیات آینهای است که برای نسلهای معاصر خود و برای آیندگان میتواند پیامآور ارزشهای از دست رفته، آرزوهای موجود یا برباد رفته و تلاش و کوششی برای رسیدن به افقهای باز و روشن آینده باشد.
این شاعر پیشکسوت افزود: با این تعریف عقیده دارم که شاعر نمیتواند از تأثیر مسایل سیاسی و اجتماعی برکنار بماند. شما اگر به طور مثال آثار رودکی را با عطار در دوران هجوم مغول به ایران مقایسه کنید و آثار شاعران دوران قاجار را بخوانید، به این نتیجه خواهید رسید که اگر شاعر نگاه سیاسی و اجتماعی به زندگی نداشته باشد با یک انسان دیگر تفاوتی نخواهد داشت و ما از کجا میتوانیم درک کنیم که در زمانه او چه حوادثی رخ داده است.
طبایی گفت: درست است که ادبیات یکی از شاخهها و وظایفش تصویر احساسات و عواطف و آمال و آرزوهای بشری است اما فقط به همین نمیتوان بسنده کرد. شاعر به قول شاملو «شاخهای از جنگل خلق است» و او هم از وزش بادها و هجوم و آتشسوزیها و طوفانها و تبردارهایی که به جنگل هجوم میآورند، نمیتواند در امان باشد. آیا شاعر به عنوان شاخهای از درخت در جنگل میتواند از حوادث جنگل برکنار بماند؟ شاملو با چنین اعتقاداتی با اجتماع خود گره خورد و تصویرگر مسایلی بود که در اجتماع روی داده است.
«آهنها و احساس»، «قطعنامه»،«هوای تازه»، «باغ آینه»، «لحظهها و همیشه»، «آیدا در آینه»، «آیدا، درخت و خنجر و خاطره»، «ققنوس در باران»، «مرثیههای خاک»، «شکفتن در مه»،«ابراهیم در آتش»، «دشنه در دیس»، «ترانههای کوچک غربت»، «مدایح بیصله»، «در آستانه» و «حدیث بیقراری ماهان» نام برخی از مجموعه شعرهای احمد شاملوست.
«نایب اول اثر»، «پسران مردی که قلبش از سنگ بود»، «لئون مورنِ کشیش»، «برزخ اثر ژان روورزی»، «زنگار (خزه)»، «پابرهنهها»، «افسانههای هفتاد و دو ملت»، «۸۱۴۹۰»، «قصههای بابام»، «دماغ، سه قصه و یک نمایشنامه»، «افسانههای کوچک چینی»، «دست به دست نوشته»، «زهرخند»، «لبخند تلخ»، «سربازی از دوران سپری شده»، «مرگ کسب و کار من است»، «عیسایی دیگر، یهودایی دیگر»، «شازده کوچولو» و «دن آرام» نام برخی از ترجمههای اوست.