خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - «هراس از انفجار» نوشته «محمد عمر» نویسنده فلسطینی است که مجموعه داستانهای روشنگرانهای است از آن چه در دیگر نبردها به آن خط مقدم جبهه میگویند. هر چند در تنها زندان روباز جهان، باریکه غزه، مفهوم خط مقدم در همه جا هست. یا آن گونه که «عمر» توصیف کرده است: «هر کسی به جایی و هیچکجا میدود زیرا، جایی برای پنهان شدن وجود ندارد.»
در داستانهای این نویسنده فلسطینی با نمایش تصاویری از رانندگان آمبولانسها، کشاورزان و پناهجویان، اجزای قطعه قطعه شده اجساد و حس ناامیدی از آسیبپذیر بودن به خوبی و آزادانه توصیف شده است؛ همچون بخشی از کتاب که داستان پدری را روایت میکند که اعضای خانواده خود را به اتاقهای مختلف میبرد تا شاید تعدادی از آنها از حملات موشکی جان سالم بهدر برند. این کتاب به معنای واقعی فهرستنامهای از وحشت و ترس است.
هر چند به دلیل کمرنگ بودن چشماندازهای در پس قربانیان فلسطینی داستانها کمی تکراری شدهاند – گسستی مشهود به دلیل ساختار داستانی آن. این گونه نوشتار بیشتر در گزارشها و مقالات خبرگزاریها دیده میشود آنگونه که با نشانهگذاریها و توضیحات فرموله شده به طور منظم درباره تعداد کشتهها و مجروحان به روزرسانی میشوند؛ روشی که به هنگام گزارشهای فردی ارزشمند است اما تصویرسازی کمی در آن دیده میشود.
در همین حال، کسانی که میخواهند واقعا بدانند که در این جنگ چه اتفاقی رخ داد، میتوانند به کتاب «51 روز نبرد: ویرانی و مقاومت در غزه» نوشته «ماکس بلومنتال» مراجعه کنند. ایجاز و وضوح در مقدمه این کتاب به چشم میخورد، جایی که نویسنده 5 صفحه را به 70 سال اشغال فلسطین اختصاص داده و در نهایت استدلال میکند که چرا جنگ غزه اجتنابناپذیر بوده است. او توضیح داده است که وقوع درگیری ناگزیر بود به ویژه آنجایی که درباره مانورهای خیرسرانه و تکان دهنده مقامات رژیم صهیونیستی سخن میگوید.
برعکس «محمد عمر» که خود در غزه زندگی میکند، «بلومنتال» فقط در گزارشهای خود از مطالب محدودی که بعدها منتشر شد استفاده کرده است و اگرچه اشتراکاتی وجود دارد – مثل سردخانههای مملو از جسد، کشتار غیرنظامیان و ... – کتاب «بلومنتال» از بیان جزئیات ارزشمند قاصر مانده است.
با وجود این، این کتاب زاویه دیدی گستردهتری را درباره نقش مبارزان حماس، مقامات رژیم صهیونیستی و روشهای جنگی و این که دانههای جنگی دیگری ممکن است همچنان در زیر خاک مانده باشند در اختیار خواننده میگذارد.
بیمارستان «الشفاء» غزه و دکتر «مادس گیلبرت»، پزشک نروژی داوطلب برای کمک به فلسطینیان در هر دو این کتابها حضور پررنگی دارند. کتاب «شب بر فراز غزه» این پزشک دیگر کتابی درباره این رویداد است که ممکن است نخست، به نظر برسد کتابی باشد که در فاصله نوشیدن قهوه خوانده شود اما بیشک کسی دوست نخواهد داشت تا آن را روی میز خود ببیند. کتاب مملو است از تصاویر مجروحان و معلولها و مرور وقایع از طریق آنها تجربهای ناخوشایند را در پی خواهد داشت. با این وصف، همراهی متنی به شدت شخصی تمامی توجهات را به خود جلب میکند بهگونهای که به شخصیتهای مجروحان و همکاران دکتر «گیلبرت» زندگی واقعی میبخشد. هر چند او میگوید جانبداری نکرده است اما در جای جای کتاب تصریح میکند که نیروهای صهیونیستی اجازه ارتکاب چنین جنایاتی را نداشتند. با تمامی این تفاسیر بزرگترین چیزی که از کتاب برمیآید، حس انساندوستانه دکتر «گیلبرت» در کنار طنزی تلخ و عزم فلسطینیانی است که او با آنها برخورد داشت.