به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از مونترال گازت، آگاتا کریستی پس از آنکه سال 1930 با «مکس مالوین» باستانشناس ازدواج کرد همراه وی به کشورهای مختلف سفر کرد. حفاریهای انجام شده در خاورمیانه الهام و مکان لازم برای داستانهای جنایی او از جمله «قتل در بینالنهرین»، «مرگ بر روی نیل»، «مرگ نقطه پایان»، «آنها به بغداد آمدند» را فراهم کرد. وی 66 داستان جنایی، شش رمان عاشقانه، 150 داستان کوتاه، 18 نمایشنامه و دو کتاب خاطرات در زمان حیاتش به چاپ رساند. آثار او پرفروشترین رمانهای دنیا در طول تاریخ بوده است. تنها کتابی که از آثار او بیشتر فروخته شده کتاب انجیل است. دو میلیارد نسخه از داستانهای او فروش رفته که نصف این تعداد ترجمه آثارش به چهل زبان مختلف دنیا است.
نمایشگاه «آگاتا کریستی» در مونترال مجموعه بزرگی از عکس، اشیای منزل وی و دیگر لوازمی را که نشانگر دوره زندگی «کریستی» است در معرض نمایش گذاشته است.
اشیایی جالب در نمایشگاه آثار «آگاتا کریستی»
عکس «آگاتا کریستی» در تولد پنج سالگی به همراه سگی که به عنوان هدیه تولد دریافت کرد
«کریستی» در کتاب زندگینامه خود نوشت: «کسی که کودکی خوبی داشته باشد بسیار خوشبخت است.»
وی در خانهای در منطقه دریایی «دوون» زندگی کرد. مادر او را به مدرسه نفرستاد و با این عقیده عمومی اجتماع که نباید قبل از سن هشت سالگی به کودکان خواندن آموخت موافق نبود. «آگاتا» در سن چهار سالگی خواندن آموخت و در سن 11 سالگی اشعارش در روزنامههای محلی منتشر شد.
سال 1914 درست پنج ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم با «آرچیبالد کریستی»، خلبانی که در جبهه اروپائیان طی چهار سال جنگ جهانی اول به خدمت مشغول بود، ازدواج کرد. «آگاتا» نیز برای کمک به زخمیها به بیمارستان صحرائی رفت و در آنجا کارکرد انواع زهر را که سبب کشتن انسان میشود یاد گرفت که بعدها در نگارش داستانهایش به او کمک بسیاری کرد.
ماشین تایپ «آگاتا»
هرچه نویسندگی آگاتا اوج گرفت، ازدواجش به سقوط نزدیکتر شد. شوهر اول وی به تنیس بسیار علاقه داشت. از او تقاضای طلاق کرد تا با زنی به نام «نانسی نیل»که با او در باشگاه تنیس آشنا شده بود ازدواج کند. «کریستی» که تازه مادرش را از دست داده بود خودش را از جلو چشم همه ناپدید کرد. ماشینش را در خیابانی رها کرد، با نام مستعار «ترزا نیل» در هتلی اقامت گزید. مردم در گروههای جستوجو شرکت کردند تا او را بیابند و سرانجام گروه موسیقی که در هتل اقامت او برنامه برگزار میکرد او را شناسایی و به پلیس اطلاع داد.
کت «آگاتا کریستی»
سال 1928 و پس از شنیدن خب حفاری در شهر سومریان در عراق امروزی سوار قطار سریعالسیر شرق شد و این قطار را هم در داستان «قتل در قطار سریعالسیر شرق» به شهرتی جهانی رساند.
مکان حفاریشده شامل خرابههای زیگورات و معبدی به شکل هرم که متعلق به قرن 21 قبل از میلاد برمیگردد، بود. آنجا بود که با «لئونارد وولی» باستانشناس و همسرش آشنا شد. سال بعد «آگاتا» را بار دیگر به آنجا دعوت کردند و او با همکار «لئونارد» آشنا و این آشنایی در سال 1930 به ازدواج ختم شد.
سبد پیکنیک
پس از بازنشستگی «مالوین» در سال 1957 «کریستی» بیشتر اوقات را با خانواده سپری میکرد. نوه پسری او «ماتیو پریکارد» که حالا 72 ساله است هر سهشنبه برای نهار پیش آنها میرفت. «کریستی» برای آنها پیانو مینواخت. در نوجوانی تصمیم گرفت نوازنده شود اما متوجه شد موقع اجرا استرس زیادی را متحمل شده و از پس این کار برنمیآید. تغییر دکوراسیون منزل هم یکی دیگر از تفریحات وی بود. او مالک هشت خانه بود اما خانه خود در «دوون» را از همه بیشتر دوست داشت و از سال 1938 به بعد همه تابستانهای خود را در این خانه سپری کرده بود. از نظر او این خانه «بهترین جای دنیا» بود. در این نمایشگاه عکسهایی از این خانه و مناظر اطراف، اشیای در منزل از جمله پیانو «کریستی»، صندلی موردعلاقهاش، و سبد پیکنیک که در اوقات فراغت از آن استفاده میکردند، به معرض نمایش همگان گذاشته شده است.