به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) مجموعه داستان «اندوه» نوشته حسین آتشپرور پس از 22 سال از انتشار چاپ اولش، از سوی مؤسسه انتشارات بوتیمار به چاپ دوم رسید.
این مجموعه شامل هشت داستان با نامهای «آواز باران»، «دلشاد باش، ای ایران»، «خاکسترها و ققنوس»، «حفره یخی»، «ساعت ناتمام»، «سایههای سفید»، «علامتها» و «اندوه» میشود. در پشت جلد کتاب میخوانیم: «گورکن فارغ شد، صبوری او را کنار کشید. سیگاری که آتش زده بود به دستش داد و چپ و راست را خوب نگاه کرد بعد آهسته پرسید: «کی مرده؟»
گورکن گفت: «نصف شب کنار خیابون از سرما خشک شده سن و سالی هم نداشته.»
وقتی گورکن صحبتش تمام شد، بیتوجه راهش را کشید و رفت. صبوری همانجا نشست و با خود گفت: «زندش که بیصاحب بوده بگذار مُردش بیکس و غریب نباشه.»
در بخشی از داستان اندوه که به «محمود دولتآبادی و مونس غمهای مردگان و فرزندان سلوچ» تقدیم شده است، میخوانیم: «با پاهای تاول زده خاکی از گندم درو آمدم. او که در آنجا بود، رفت بالا. زمین سخت میلرزید: انگار دو تا شدم، دومی، خسته، زانو به بغل گرفت و نشست. دستش را به جیب برد تا سیگاری درآورد، سیگار نداشت. سیگاری به او تعارف کردم و برایش کبریت کشیدم.
ما در پایین پا، آنجایی بودیم که هیچوقت دستمان به او نمیرسید. خونسرد و سنگین بود: مثل سنگ سیاه؛ سیاه و سنگین.
سیگار دستمان بود. دود میشدیم و در هوا پیچ و تاب میخوردیم. شب قتل بود. شیون و هنگامهای داشتیم. به پیشانی زدیم و زارزار میگریستیم: «بیکسِ مادر.»
«غریبِ مادر.»
سه تا شدم: سومی تشنه، در خودش جمع شد و به انتظار نشست. زنش دستپاچه بچهاش را که اسهال سختی داشت بر فرقش کوبید.
او که حالا دیگر مجسمه نبود، از آن بالا نهیب زد: خیال برم داشت که چهارتا شدم: چهارمی در فکر بیل. خرش بیپالان مانده بود و زمینش بیآب.»
«خوابگرد و داستانهای دیگر»، «اندوه» (مجموعه داستان)، «خیابان بهار آبی بود»(رمان) و «ماهی در باد» (مجموعه داستان 1389)، از جمله آثار منتشر شده آتشپرور هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید: