گلستان در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) عنوان کرد: نفس و ذات هنر بدون هیچ پیشداوری است. هنر ایدئولوژیبردار نیست و ایدئولوژی به گمان من یک نوع تعصب است و هر گونه تعصب در عرصه هنر درست نیست.
مترجم رمان «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» نوشته ایتالو کالوینو افزود: من با ایدئولوژی در هنر و ادبیات مخالفم. ایدئولوژی همیشه کار را خراب میکند و این اتفاقی است که در ادبیات ایران و جهان افتاده است و ما شاهد آن بودهایم.
وی یادآور شد: هنر و ادبیات خالی از هر گونه تعصب و وابستگی و ناب باشد. اگر غیر از این باشد نمیتوان نام هنر و ادبیات روی آن گذاشت.
این مترجم در پاسخ به این پرسش که «آیا نویسندگان مطرح امریکایی نیز امروز ایدئولوژی خاص خود و کشورشان را دنبال نمیکنند؟» گفت: هر نویسندهای میتواند هرگونه که دلش میخواهد بنویسد اما اگر با ایدئولوژی بنویسد به جایگاه والایی نخواهد رسید. هر نویسنده و هنرمندی عقیده خاص خودش را دارد و هر نویسنده نیز میتواند اظهار نظر خودش را بکند، اما ایدئولوژی از تعصب سفت و سخت میآید.
مترجم کتاب «تیستوی سبز انگشتی» ادامه داد: هنر چارچوب بردار نیست و چارچوبها را میشکند. ایدئولوژی باعث میشود که نویسنده و هنرمند به اصطلاح بسته بماند. درست مانند نویسندگان و هنرمندان که ذیل مکتب رئالیسم سوسیالیستی تحت نظر نام کمونیستی شوروی فعالیت میکردند. من اخیراً به روسیه سفر کردم و با گذشت بیش از 20 سال از فروپاشی شوروی هنوز ایدئولوژی آنها را رها نکرده است.
گلستان اضافه کرد: ایدئولوژی و خطکشیهای سفت و سخت حتی در تمام زندگی مردم روسیه دیده میشود و تا وقتی چنین است هیچ پیشرفتی دیده نخواهد شد. من این ایدئولوژی را در همه ابعاد زندگی آنها دیدم و این چارچوب را دوست ندارم. شاید عدهای بگویند این چارچوب خوب است اما هنر گستردگی دارد و باید باز باشد.
«بیگانه» اثر آلبر کامو، «پیکاسو» اثر دیوید هاکنی، «زندگی با پیکاسو» اثر فرانسواز ژیلو، «درباره رنگها» اثر ویتگنشتاین، «گزارش یک مرگ» اثر گابریل گارسیا مارکز و «میرا» اثر کریستوفر فرانک برخی از ترجمههای منتشر شده گلستاناند.
پیشینه این سوژه در خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا):
گفتوگوی راضیه تجار، داوود غفارزادگان و محمدعلی بهمنی را در این باره بخوانید.