به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نشست «تیغ و سنت» با محوریت بررسی کتابی به همین نام به قلم رایحه مظفریان شنبه 20 تیرماه با حضور مولف اثر، نازی اکبری و احمد بخارایی در سالن کنفرانس انجمن جامعهشناسی ایران در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
مظفریان با اشاره به آثار نگاشته شده در این باره گفت: دو کتاب در این زمینه نوشته شده که یکی کتابی به قلم فاطمه کریمی با عنوان «تراژدی تن» است که در آن به مواردی در این باره اشاره شده است. کتاب من نیز با عنوان «تیغ و سنت» یکی دیگر از این آثار است که طی 8 سال جمعآوری شده است.
به گفته وی، بر اساس پژوهشهای این کتاب، در قشم یکی از وحشتناکترین آمار ختنه زنان وجود دارد که حدود 83 درصد است و 92 و نیم درصد اهل تسنن است.
وی در پایان با بیان اینکه مطالعات بیشتری در این باره در حال انجام است، گفت: کشورهای مختلف مبارزه برای این موضوع را شروع کردند. به طور مثال کردستان عراق، از سال 2003 مبارزه را شروع کرد تا چهار سال پیش قانون منع ناقصسازی جنسی زنان را تصویب کرد.
مولف کتاب «تیغ و سنت» در پایان تاکید کرد: حتی یک قربانی هم زیاد است و امیدوارم این موضوع کمتر از گذشته انجام شود و ما گام به گام تا صفر شدن ناقص سازی جنسی زنان پیش برویم.
هر 11 ثانیه در دنیا یک دختر ختنه میشود
مظفریان در این نشست درباره موضوع کتاب «تیغ و سنت» گفت: آمارها نشان میدهد که هر 11 ثانیه در دنیا یک دختر ختنه میشود. امروز در تاریخ ایران یک روز ثبت شده است و نمیتوان روزی را پیدا کرد که در این باره صحبت شده باشد.
وی درباره ناقص سازی جنسی زنان توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: ماده 706 قانون مجازات اسلامی ایران میگوید از بین بردن قدرت جنسی و باروری مرد یا زن موجب جرم است. همچنین ماده 707 میگوید از بین بردن قدرت رابطه جنسی موجب دیه کامل است. علاوه بر این نقص عضو جنسی هم مشمول دیه برای متخلف است. البته عوارض روانی و روحی این عمل نیز در این ماده میگنجد.
وی ادامه داد: سه واژه مثله کردن اندام جنسی زنان، ناقصسازی و ختنه زنان برای این کار استفاده میشود و هر کدام از این واژهها میتواند به ما امکان حقوقی، مذهبی و... بدهد. بنابراین من از این سه واژه استفاده میکنم.
استفاده از واژه ناقصسازی جنسی زنان بیش از 20 سال
این روانشناس افزود: واژه ناقصسازی جنسی زنان بیش از 20 سال است که استفاده میشود. در ایران هم باید ببینیم نقص عضو به چه چیزی گفته میشود. اگر فردی دچار اختلال شود و ناتوان باشد، معلول است در واقع کاری که یک فرد نتواند مثل افراد دیگری انجام دهد معلول بهشمار میآید.
مظفریان با بیان اینکه ایران در سال 1383 قانونی را برای حمایت از معلولان تصویب کرد و در آن تعریفی از فرد معلول ارائه کرد، گفت: ناقص سازی جنسی زنان نقصی را در فرد ایجاد میکند که نمیتواند از رابطه جنسی خود لذت ببرد.
وی درباره مثله کردن اندام جنسی زنان نیز توضیح داد: مثله کردن یعنی بریدن و در انواع ناقص سازی جنسی برش وجود دارد. در ماده 604 قانون مجازات اسلامی برای قطع و از بین بردن اندام جنسی زن یا مرد نیمی از دیه قرار گرفته است.
استفاده از واژه ختنه دختران در مذهب
این پژوهشگر اجتماعی در ادامه با اشاره به اینکه واژه ختنه دختران بیشتر در مذهب مورد استفاده قرار میگیرد، افزود: اسلام به هیچ وجه ختنه دختران را توصیه نمیکند، علاوه براینکه ختنه دختران نیز میراث اعراب نیست. ختنه دختران به مذهب خاصی تعلق ندارد و حتی در اسرائیل کنونی کسانی که یهودی تبار هستند این عمل را انجام میدهند.
مظفریان یادآور شد: در اسلام چهار مساله باید همخوان باشد ما قرآن، سنت، اجماع و قیاس داریم و باید بر اساس این چهار مولفه هر موضوعی را بسنجیم. درباره ناقص سازی جنسی زنان در قرآن هیچ آیهای وجود ندارد که چنین چیزی را توصیه کند.
وی گفت: بسیاری از افرادی که ختنه زنان را انجام میدهند به روایتی از پیامبر اکرم (ص) استناد میکنند در حالی که این هم درباره مورد خاصی بوده است و کسانی که در عربستان این کار را انجام میدهند آفریقایی تبارهای مهاجر به عربستان هستند و در سیره پیامبر شما هیچگاه چنین چیزی را نمیبینید.
مظفریان با اشاره به اینکه درباره ناقصسازی جنسی زنان اجماعی وجود ندارد، گفت: از سوی دیگر جای قیاسی باقی نمیماند چون نمیتوان عوارض این عمل را در زنان با مردان مقایسه کرد.
وی با اشاره به فتاوای مراجع عظام در این باره یادآور شد: مهمترین فتاوا ، فتوای آیتالله خامنهای است و ایشان در سال 1387 گفتند که اگر این عمل در آینده او تاثیر منفی داشته باشد جایز نیست و با توجه به اینکه این عمل در بین شیعیان مرسوم نیست و عرف هم تغییر کرده این عمل جایز نیست.
مظفریان در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه باید آمارهای ناقص سازی جنسی زنان به یونیسف داده شود تا بتوانیم برای مبارزه از آنها امکانات بگیریم، گفت: در خاورمیانه کشورهایی مانند مصر، یمن، کردستان عراق و... به لیست یونیسف اضافه شدند و دولت در ایران هم باید بپذیرد این موضوع در حال انجام است تا ما بتوانیم از یونیسف برای مبارزه با این عمل کمک بگیریم.
وی با اشاره به اینکه مساله ناقص سازی زنان ریشه در اسطورههای آفریقای مرکزی دارد و این فرهنگ از طریق مهاجرت انتقال یافته گفت: اثرات ردپای ناقص سازی جنسی زنان در استانهای مختلف کشور دیده میشود.
همت انجمن جامعهشناسی برای برگزاری نشستهای ارزشمند
اکبری، روان درمانگر در ابتدای این نشست طی سخنانی گفت: با توجه به مسائل و آسیبهایی که در کشورهای مختلف وجود دارد عناوینی وجود دارند که من عنوان «مسائل دست نزدنی» را بر آن نام میگذارم. اینکه انجمن جامعهشناسی ایران همت کرده و به این مورد بسیار مهم پرداخته، بسیار ارزشمند است.
وی ادامه داد: من حدود 15 یا 16 سال است که با افرادی کار میکنم که دچار قطع عضو جنسی شدند و این افراد منحصراً ایرانی نیستند و از کشورهای دیگر هم بودهاند. من خودم شخصاً اعتراف میکنم که نمیدانستم در ایران این مساله به این شکل وجود دارد.
وی افزود: این عمل سنتی است که بخشی از اندام تناسلی زنان را بر میدارند و تا کنون اسامی چون ناقصسازی و ختنه زنان را بر آن گذاشتهاند. من با کلمه «ختنه زنان» مخالفم چون اگر ما بخواهیم لفظ ختنه را به این عمل بدهیم در واقع به آن مشروعیت دادیم چراکه با ختنه مردان مقایسه میشود. این در حالی است که ختنه مردان یک مساله شرعی در ادیانی مثل اسلام و یهودیت است و هیچ تاثیری روی عملکرد آنها ندارد.
یک سوم زنانی که ختنه شدند مردهاند
اکبری با بیان اینکه ما خیلی کم دیدهایم کسی از ختنه مردان مرده باشد اما یک سوم زنانی که ختنه شدند مردهاند گفت: بنابراین بهتر است که ما به این عمل قطع عضو جنسی بگوییم. به صورت کلی 150 میلیون زن در کل جهان قطع عضو جنسی شدند و سالانه دو تا سه میلیون دختر هم چنین تجربهای دارند که معمولاً در سن 5 تا 10 سال این اتفاق برایشان رخ داده است. البته میزان برداشت و نقص عضو هم در سه سطح رخ میدهد.
به گفته وی قطع عضو جنسی زنان، عملی کهن است که پیش از اسلام هم وجود داشته و مساله کاملا فرهنگی است و در کشورهای مسلمان و مسیحی هم دیده میشود.
این دکترای روانشناسی با اشاره به اینکه نقص عضو جنسی زنان سبب مشکلات جسمی و روحی در فرد شده و در سنین کودکی حتی موجب مرگ و میر میشود، اظهار کرد: این مساله عمدتاً در آسیا، آفریقا و خاورمیانه رخ میدهد. 30 درصد از کل این مساله در جهان در کشورهایی مانند سودان، سومالی و اریتره اتفاق میافتد.
اکبری درباره عواقب جسمی این مساله گفت: مرگ به دلیل خونریزی شدید اولین پیامد منفی بزرگ نقص عضو جنسی زنان است. عفونت اداری، انسداد مثانه، از دست دادن میل جنسی، قاعدگی دردناک، زایمان غیر عادی و... از پیامدهای دیگر نقص عضو جنسی زنان است.
صد در صد زنان در سومالی قطع عضو میشوند
این دکترای روانشناسی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه بر طبق آمار سازمان جهانی بهداشت صد در صد زنان در سومالی قطع عضو میشوند و یک سوم در اثر خونریزی میمیرند، گفت: از سوی دیگر به دلیل جراحی غیر بهداشتی امکان انتقال ایدز و... وجود دارد. علاوه بر این پس از این حادثه هم یک بحران روحی برای فرد به وجود میآید که در واقع یک احساس تنهایی و نا امنی است.
وی تاکید کرد: من به این موضوع تنش روانی پس از رویداد میگویم و یکی از عوارضش این است که وقتی کسی دچار حادثه میشود، این حادثه در بخش میانی مغز ذخیره میشود و هر اتفاقی که این رویداد را به خاطر فرد بیاورد منجر به ایجاد استرس در فرد میشود.
به گفته وی، افسردگی، اضطراب شدید، بی خوابی، وسواس، ترس از ارتباط برقراری رابطه جنسی، اعتماد به نفس پایین و... از دیگر پیامدهای این موضوع است.
احساس طرد شدگی از گروه در صورت عدم انجام این کار
این روان درمانگر در ادامه با بیان اینکه احساس طرد شدگی از گروه در صورت عدم انجام این کار نیز برای افراد وجود دارد گفت: من در میان بیمارانم دختری از سومالی را دیدم که به دلیل عدم انجام این کار طرد شده بود. جالب است که در تحقیقات من، مردها تمایلی به این کار نداشتند و بیشتر زنهای آن جامعه به دنبال چنین کاری بودند چون معتقدند برای اینکه دخترهایشان را به خانه بخت بفرستند باید این کار را انجام دهند.
وی در پایان سخنانش با تاکید بر اینکه نقص عضو جنسی زنان علاوه بر عواقب جسمی عواقب روحی نیز به دنبال دارد، گفت: برخی از زنان به دلیل عفونت لگن نازا میشوند. کسانی که به حقوق بشر اعتقاد دارند باید این عمل را محکوم کنند.
دلیل برخی اتفاقها در جامعه
بخارایی نیز در ادامه این نشست سخنرانی خود را با موضوع «فلسفه اخلاق جنسیتی» ارائه کرد و گفت: هر پرسشی که در جامعه اتفاق میافتد یک چرایی برای آن وجود دارد و باید دید لایههای پنهان جامعه چیست که نمودش ناقصسازی جنسی زنان است.
وی اظهار کرد: در فلسفه اخلاق جنسیتی ما با باید و نبایدهایی سر و کار داریم که از آن جمله میتوان به ناقص سازی جنسی زنان اشاره کرد. من در سخنرانی خود تلاش کردم 10 موضوع را در این باره بیان کنم و سعی کردم علتهای اربعه ارسطویی را در این کار دنبال کنم چون در این صورت نگاه به دست آمده جامع خواهد بود و البته ضعف این نگاه در جامعه ما به شدت احساس میشود.
بخارایی در بخش دیگری از سخنانش به تفاوتهای رفتاری در جامعه اخلاقی تکلیف محور با جامعه اخلاقی مرام محور اشاره کرد و گفت: در جامعه اخلاقی تکلیف محور نگاه ناظر از بیرون وجود دارد و فرد در این حالت خود را مجبور به انجام آن قاعده میداند. گاهی همین عمل در جامعه اخلاقی مرام محور پسندیده است به طور مثال سوزاندن زنان بیوه در هند عملی عرفی است.
وی افزود: جامعه اخلاقی تکلیف محور بحث ایجابی است اما در جامعه اخلاقی مرام محور بحثها سلبی است. نوع داوری نیز در جامعه اخلاقی تکلیف محور هنجاری است اما در جامعه اخلاقی مرام محور جنبه توصیفی دارد.
به گفته بخارایی، در جامعه اخلاقی تکلیف محور وابستگی اخلاق به دین باقی میماند اما در جامعه اخلاقی مرام محور شما با یک نسبی گرایی مواجهید و ما فرهنگ را نقادی میکنیم.
وی با بیان اینکه تفاوت اخلاقی زنان و مردان در این است که توسل اخلاق مردانه به اصول است اما اخلاق زنانه جزگرا است، گفت: اخلاق مردانه فردگراست و اخلاق زنانه رابطه گراست. اخلاق زنان با محوریت تسکین رنج و درد فراسوی عدالت است.
وی با تاکید بر اینکه فهم جهان مشروط به مراقبت دیگران است و این مراقبت دیگران در جنس زن وجود دارد گفت: در نقطه مقابل مراقبت سلطه مطرح است. مراقبت نیز شامل مفاهیمی مانند مراقبت از حیوانات، انسانها، عقل، هنر و موسیقی و... میشود.