به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، بزرگداشت محمدتقی داشپژوه، نسخهشناس، ایرانپژوه با سخنرانی مهدی محقق(رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی)، سید عبدالله انوار(مصحح و نسخهشناس پیشکسوت)، کامران فانی(نویسنده، مترجم، نسخهپژوه و عضو پیوسته فرهنگستان زبان فارسی) و علی بهرامیان(مدیر اسناد مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی) شنبه 17 مردادماه سالن اجتماعات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
کتابی که از زکریای رازی رد اتهام کرد
محقق با اشاره به خروج غیرقانونی آثار فرهنگی از ایران گفت: در زمانی که قاچاقچیان نسخ خطی، میراث فرهنگی نیاکان ما را به خارج از کشور منتقل میکردند، وی یکی از نخستین کسانی بود که همت گماشت و آثار دانشمندان ایرانی را در یکجا گردآوری کرد تا مورد معرفی و استفاده قرار بگیرد.
وی با اشاره به جمعآوری نسخ خطی اظهار کرد: پس از آنکه دیدیم که بهترین کتابهای اسلامی ایرانی در موزههای خارجی مانند بریتیش میوزیوم، موزه لوور، کتابخانه پاریس و واتیکان برده شد، دانشپژوه همت گماشت و از کتابهای ذیقیمتی را که مربوط به فرهنگ ایرانی اسلامی بود جمعآوری کرد و این آثار در کتابخانه دانشگاه تهران اسکان داده شد.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بیان کرد: دانشپژوه به وسیله آثاری که منتشر کرده بود در دنیا شناخته شده بود و همه وی را میشناختند. یک زمانی که بنده در دانشگاه تورنتو بودم به درخواست فرانتس رزنتال(اسلامشناس و تاریخنگار) عبدالله انوار و سیدعلی موسوی بهبهانی را برای شرکت در یک همایش شرقشناسی دعوت کردم.
محقق با اشاره به موضوع سخنرانی دانشپژوه در همایش شرقشناسی عنوان کرد: وی در این همایش با سخنرانی درباره کتاب «الشکوک علی جالینوس» اثر زکریای رازی خوش درخشید و این کتاب را از چند منظر مورد توجه قرار داد و از زکریای رازی رد اتهام کرد.
وی افزود: فرنگیان این تصور را داشتند که مسلمانان دو نفر عالِم شاخص بیشتر ندارند که نخست ابن سینا، کپی از ارسطو و دیگری زکریای رازی کپی از جالینوس است، اما در کتاب «الشکوک علی جالینوس» که رازی با کمال تواضع در نقد آثار جالینوس که وی را در سمت استاد خود برمیشمارد 17 انتقاد بر این دانشمند وارد میکند.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گفت: از طرفی کتاب «الشکوک علی جالینوس» تهمت انکار نبوت از سوی رازی را باطل میکرد زیرا در مصر کتابی با عنوان «التاریخ الحاد» منتشر شده بود که در این کتاب ادعا کرده بود که زکریای رازی منکر نبوت بوده است. رازی در کتاب خود نخست سراغ کتاب «البرهان» میرود که این کتاب را پس از کتابهای آسمانی یکی از کتابهای مهم میداند.
محقق درباره نسبت ملحد بودن به دانشمند و پزشک ایرانی، اظهار کرد: دانشپژوه در بررسی خود درباره تهمتی که در طول تاریخ به زکریای رازی نسبت داده شده، معتقد بود آن اتهامی که به کتاب التاریخ الحاد رازی وارد شده از سوی اسماعیلیان بوده است. وی در همایش شرقشناسی برخی کتابها را معرفی کرد که شرقشناسان آمریکایی از آن اطلاعی نداشتند.
عشق و شیفتگی به خردورزی در وجود دانشپژوه بود
فانی در ادامه مراسم با اشاره به ویژگی برجسته دانشپژوه گفت: به نظر بنده مهمترین ویژگی وی که کمتر به آن اشاره شده، شیفتگی وی به فلسفه و منطق بود. شیفتگی که باعث شد وی آثار بسیاری را در این حوزه منتشر کند.
وی در تشبیه دانشپژوه به چخوف اظهار کرد: یک بار به وی گفتم شما مانند آنتوان چخوف روسی هستید. چخوف یک پزشک بود و پزشک خوبی نیز به شمار میآمد. وی درباره فعالیت در دو حوزه خود میگوید پزشکی مانند همسر قانونی من است، اما ادبیات معشوقهام و شما نیز همینطور هستید. در واقع تمام تلاشی که در جمعآوری، فهرستنویسی نسخخطی و ایرانپژوهی انجام میدهید یک طرف، اما آنچه در درون شما میجوشد همان عشق و شیفتگی به خردورزی است که در فلسفه، منطق نامیده میشود.
عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بیان کرد: میدانید که ایران نقش اصلی و ممتازی در جهان اسلام در حوزه فلسفه داشته و در این شکی نیست که پس از خاموش شدن این حوزه با ابنرشد، فلسفه و منطق در حوزههای علمیه ایران همچنان روشن بماند.
فانی درباره نوع نگاه دوستان دانشپژوه درباره فلسفه عنوان کرد: وی، انوار و برخی دیگر در ایران نیز خواستار روشن نگه داشتن چراغ فلسفه در ایران بودند. انوار نیز مانند دانشپژوه به جز عشق و علاقه به فهرستنویسی نسخخطی به فلسفه و به ویژه منطق پرداخت. این در حالی بود که دوستان و همکاران دانشپژوه معمولا افرادی بودند که اعتنایی به فلسفه نداشتند و آن را نوعی لفاظی و بازی با کلمات میدانستند که جدی نیز نیست.
وی گفت: در واقع افرادی که فلسفه را لفاظی میدانستند پزتیویست بودند از جمله علامه محمد قزوینی که مطلقا اعتقادی به فلسفه نداشت. برای این گروه آنچه اهمیت داشت ادبیات و تاریخ بود و چهره بارز این گروه شادروان ایرج افشار بود. همچنین مجتبی مینوی با اینکه کتابهای قدیمی فلسفه را منتشر میکرد، اما مطلقا اعتقادی به فلسفه نداشت و انتشار این کتابها را به دلیل متن ادبی آن انجام میداد. در چنین شرایطی دانشپژوه به فلسفه روی آورد.
دانشپژوه، پایهگذار فهرستنویسی جدید نسخ خطی
انوار، یکی دیگر از سخنرانان این بزرگداشت گفت: دانشپژوه از آمل مازندران برخاست و آموزش مقدماتی دروس حوزوی را در آمل فراگرفت و چون به تهران آمد دوره عالی این رشته را در دانشگاه الهیات دانشگاه تهران آموخت. روزی که از این دانشکده فارغالتحصیل شد، خوشبختانه به مانند امروز تعداد دانشگاه به حد رشد قارچها نرسیده بود.
وی در ادامه با اشاره به تاثیر کمیت بر کیفیت عنوان کرد: امروز کمیت دانشگاهها موجب افت کیفیت آموزش شده و خوشبختانه در روزگار تحصیل دانشپژوه اینگونه نبود. زیرا در فلسفه این اصل همیشه وجود دارد که هرچه کمیت بالا برود کیفیت پایین میآید. از این رو دانشپژوه چون از دانشکده بیرون آمد و از آنجایی که زبان عربی حوزوی را به خوبی فرا گرفته بود میتوانست با اطلاعات کامل در حوزه فرهنگ تحقیق کند.
این نسخهشناس با تاکید بر زبان عربی حوزوی اظهار کرد: اشاره به زبان عربی با تکیه بر تحصیلات حوزوی اشاره به کژتابی است که امروز عدهای معتقدند که زبان عربی منعکس شده در کتابهای علمی دانشمندان ما، همان زبان عربی است که بادیهنشینان عرب به آن شعر گفته یا صحبت میکردند و هر کس این زبان را بداند توفیق تحقیق در آثار علمی دانشمندان سدههای گذشته را دارد. در حالی که اینطور نیست و ساختمان زبان عربی حوزوی با زبان عربهای بادیهنشین تفاوت دارد. برای مثال اگر شما بیاید و یک صفحه از کتاب «شفاء» ابن سینا را در برابر زبان عرب قرار دهید تا صحت این ادعا را دریابید، میفهمید سخن آنها از «لونی دیگر» است.
انوار درباره زبانهایی که دانشپژوه به آنها آشنایی داشت، بیان کرد: وی با مرارت با زبان فرانسه آشنا شد و در تحکیم آن کوشید تا با آشنایی با این زبان در تحقیقات خود از آن سود ببرد. از طرفی به دلیل سفر به کشورهای خارجی تا حدودی زبان انگلیسی و آلمانی نیز میدانست. وی پس از فراغت از تحصیل، به جای اینکه پشت میز دولتی بنشیند، خود را وقف کتاب و خدمت به کتابخانهها کرد و کتاب و کتابخانهداری را به پشت میزنشینی ترجیح داد.
وی با اشاره به کثرت آثار دانشپژوه در شناسایی نسخخطی افزود: وی با تلاش بسیار به جمعآوری نسخخطی پرداخت و با روشنگری و کثرت کار خود میتوان وی را یکی از پایهگذاران فهرستنویسی نسخخطی جدید دانست. وی با فهرستهای مفصل و مجمل خود نشان داد که یک نسخه خطی در فهرست باید چگونه عیان شود تا بتواند رفع حاجت از حاجتمند تجدید فهرست کند.
دانشپژوه؛ ملازم فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی
بهرامیان سخنران پایانی مراسم نیز با اشاره به زمینههای تعلیم و تربیت در گذشته گفت: وی یکی از پرآوازهترین خادمان فرهنگ و تمدن اسلامی بود. درست است که ما دانشپژوه را بیشتر در کار فهرستنگاری و نسخهشناسی میشناسیم اما وی بیشتر عمر خود را به شناسایی و معرفی میراث یادمان ایران گذراند و باید در این نکته تاکید کرد که دانشپژوه پرورده مکتب تعلیم و تعلمی بود که در ایران و دیگر سرزمینهای اسلامی دارای سابقه بیش از هزار سال بود.
وی با انتقاد از وضعیت آموزش در ایران افزود: به این دلیل بر این نکته تاکید کردم که اخیرا کمتر مجلسی را غالبا به عنوان مستمع شرکت کردم که از طرف اهل علم شکایتی از وضعیت آموزش در ایران نشود. بنده فکر میکنم برپایی چنین مجالسی باید راهی پیش روی جامعه ما بگذارد تا از این وضعیت آموزشی اسفبار رهایی پیدا کنیم. یکی از ارزشهای تعلیم و تربیت با سابقه کهن پرورش افراد مستعد و علاقهمند در ابعاد گوناگون بود و متعلمان اندک اندک در زمینههای گوناگون علمی دانش میاندوختند.
مدیر بخش اسناد مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی اظهار کرد: ملاحظه شرح احوال دانشمندان ما از مشهور و غیرمشهور در کتابهایی مانند «وفیات الاعیان» اثر ابن خلکان و دیگر آثار رجالی، حدیثی و غیرحدیثی نشان میدهد که آنها غالبا در زمینه تحصیلات تا چه اندازه مایهبر بودند. در این مکتب تعلیم و تعلم انسانهایی دانشجو و دانشپژوه ملازم فرهنگ اسلامی ایرانی پرورده میشدند.
بهرامی درباره مزایای شیوه تعلیم و تربیت در جهان اسلام بیان کرد: ویژگی بسیار مهم مکتب پیشین تعلیم و تربیت در یک گستره جغرافیایی عظیم شامل کل جهان اسلام از شرق تا غرب بود، به عبارتی به شیوهای این سیستم بنا نهاده شده بود که در آن انسانها مناسب فرهنگ ایرانی و اسلامی پرورده میشدند. مقدماتی که یک کودک از آغاز میآموخت در همه مراحل عمر او به کار میآمد.
وی با اشاره به متون دروس قدیم عنوان کرد: قرائت و حفظ قرآن کریم، حفظ حدیث، ادبیات عرب، منطق، فقه، اصول، حکمت، هندسه، طب، ریاضی و گاهی حتی هنرهایی مانند موسیقی و خوشنویسی همه آنچه یک نفر باید در مکتب میآموخت و بعد به نوشته تبدیل میکرد همگی بر این مقدمه استوار بود؛ یعنی از آغاز بر این نحوه تعلیم و تربیت اندیشه شده بود. اگرچه درباره تعلیم و تربیت تمدن اسلامی نیز کتابهایی نوشته شده بود، اما به نظر من محتاج این است که این تعلیم و تربیت به طور دقیق مطالعه شود.
این عضو عالی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی بیان کرد: اگر به زندگینامه خودنوشت دانشپژوه مراجعه کنید سیر مراحل آموزش وی تقریبا با سیر آموزش دانشمندان بزرگی چون شیخالرئیس بوعلی سینا یکی است تنها شاید متون درسی تفاوتهایی داشته است. این فرهنگ تعلیم و تربیت انسانهای علاقهمند را ذیوجود بار میآورد.
در پایان مراسم از سوی دکتر محقق لوح تقدیری به فرزند وی دکتر محمد دانشپژوه اهدا شد.