Quantcast
Channel: خبرگزاری کتاب ايران (IBNA) - پربيننده ترين عناوين :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 59994

ادبیات با چارچوب فکری یا در چهارمیخ جزم‌اندیشی؟/دیدگاه‌های 13 منتقد درباره ورود ایدئولوژی در آثار ادبی

$
0
0
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- در سلسله گفت‌وگوهای ایبنا روشنفکران نظرهای متفاوتی درباره بررسی ایدئولوژی در ادبیات معاصر ایران و جهان عنوان کرده‌اند؛ برخی مانند لیلی گلستان مترجم پیشکسوت بر این باور است که گفت هنر و ادبیات چارچوب بردار نیست و هنرمند و نویسنده نمی‌تواند و نباید به یک ایدئولوژی پایبند باشد و گروهی دیگر نظری متفاوت دارند. مثلاً محمدعلی مجاهدی معتقد است: به صرف داشتن عقیده نمی‌توان گفت  اثری ایدئولوژیک است.  «بررسی ایدئولوژی در ادبیات معاصر ایران و جهان» موضوع مورد بحثی است که خبرگزاری کتاب ایران طی سه هفته قبل با اهل قلم در میان نهاد. راضیه تجار، داوود غفارزادگان، محمدعلی بهمنی، لیلی گلستان، محمدرضا سرشار، سیداحمد نادمی، عبدالعلی دستغیب، ابراهیم زاهدی مطلق، جمال میرصادقی، محمدعلی مجاهدی(پروانه)، حافظ موسوی، افشین علا و رضا اسماعیلی 13 چهره‌ای بودند که با ایبنا در این باره سخن گفتند. نظرات این پدید آورندگان در چهار گروه می‌گنجد.  محمدرضا سرشار از طرفداران بی‌چون و چرای ادبیات ایدئولوگ است. او ادبیات را شامل سه زاویه دید می‌داند؛ یک، نویسندگانی که با عقیده شخصی می‌نویسند که آنها هم بنا بر هر پایه ایدئولوژی و نگاه شاخص خودشان را دارند.  دسته دیگر از نگاه سرشار آن‌هایی بودند که به ایدئولوژی‌های مکتبی پایبند بودند. یکی از مثال‌های سرشار نیز ادبیات مارکسیستی بود. او گفت که در مقابل این زوایه دید مکتب‌های الهی هم وجود دارد که اسلام نمونه‌ای از آن است و نویسندگان مسلمان نیز در این وادی قدم می‌گذارند.   عبدالعلی دستغیب نویسنده دیگری است که معتقد است ایدئولوژی تعاریف و معنایی گسترده دارد و نمی‌توان به نگاه شخصی نویسنده گفت ایدئولوژی. وی البته یادآور شد که حذف ایدئولوژی خود نوعی ایدئولوژی است. این حرف در مقابل حرف لیلی گلستان قرار دارد که بر این باور است که هنر چارچوب بردار نیست و هر گونه دخالت نویسنده در اثر از ادبیت متن می‌کاهد. این جمله آخر جزو شاه‌بیت‌های حرف دستغیب نیز هست. او می‌گوید که نویسنده نباید در اثر دخالت کند.   در این بین سید احمد نادمی از آثار ماکسیم گورکی دفاع می‌کند و براین اعتقاد است که دلیل ماندگاری آثار گورکی به دلیل تکنیک‌های داستان‌نویسی‌اش ماندگار است و مرز به این دو خیلی اهمیت دارد. وی می‌افزاید: ماجرای نویسندگانی که در یک مکتب فکری قرار می‌گیرند و کار هنری تولید می‌کنند، با این‌که خود اثر هنری از لحاظ ارزش‌های هنری سنجیده شود دو بحث جدای از هم است. ما ماکسیم گورکی را می‌توانیم به عنوان نویسنده‌ای متعلق به یک نحله فکری خاص بشناسیم، اما رمان‌هایی چون «مادر» یا «در اعماق»، «دانشکده‌های من» و «دوران کودکی» و دیگر آثار او را می‌توان به عنوان یک اثر هنری بررسی کرد.   وی می‌گوید: بحث درباره یک اثر هنری در واقع صحبت درباره پرداخت، ساختار و ساختمان اثر است. به طور مثال می‌توان گفت که رمان «مادر» از لحاظ زیبایی‌شناختی دارای ارزش‌های قابل توجهی است و پیرنگ درستی دارد اما آیا حرفی را که می‌زند باید جزو ادبیات حساب کنیم یا خیر؟ بحثی جداست. مرز بسیار ظریفی این دو موضوع را از هم جدا می‌کند. در  مورد رمان «مادر» به چیزی جز ادبیات نمی‌توانیم نظر بیفکنیم. در عین حال اگر بخواهیم می‌توانیم آن را به عنوان یک اثر اجتماعی و اثری که در گفتمانی سیاسی اجتماعی قرار می‌گیرد، بررسی کنیم.     ابراهیم زاهدی مطلق از نویسندگانی است که بر این باور است بدون ایدئولوژی و نگاه خاص نمی‌توان اثر هنری خلق کرد. او عنوان می‌کند که از آثار و ترجمه‌های لیلی گلستان بسیار چیزها آموخته است اما اگر خود خانم گلستان به متن‌ها و ترجمه‌های متن‌های فلسفی مرتبط با ادبیات در این زمینه نظر بیفکند درخواهد یافت که این ترجمه‌ها به غلط وارد زبان فارسی شده و من که زبان خارجی‌ام بهتر از خانم گلستان نیست این موضوع را می‌دانم. اگر نویسنده‌ای بدون نگاه و ایدئولوژی می‌نویسد چرا قلم دست می‌گیرد؟   داوود غفارزادگان نیز جزو نویسندگانی است که اعتقاد دارد نمی‌توان هنر را محدود کرد و هنر چارچوب بردار نیست. وی می‌گوید: من با ایدئولوژی در داستان مخالفتی ندارم و در عین حال به گمانم هیچ نویسنده‌ای نداریم که ایدئولوژی‌ای نداشته باشد. به هر حال هر نویسنده‌ای در هر جای دنیا عقیده و فکری دارد که برای آن می‌نویسد.   وی می‌افزاید: برخی نویسندگان از ایدئولوژی بهره می‌برند اما من در مجموع موافق با گسترش ایدئولوژی در داستان نیستم در عین‌حال که داستان‌هایی نیز منتشر می‌شوند که ایدئولوژی دارند و در زمره آثار درخشان محسوب می‌شوند.   این داستان‌نویس اضافه می‌کند: ادبیات و هنر به دلیل عدم چارچوب پذیری، ایدئولوژی بردار نیستند. اگر ما بخواهم مضمونی را محدود کنیم در واقع هنر را محدود کرده‌ایم در حالی که هنر محدود نمی‌شود.   نویسنده کتاب «آواز نیمه‌شب» توضیح می‌دهد: هیچ نویسنده‌ای نمی‌تواند هنر را محدود کند. با محدود کردن هنر در واقع او جهان فکری خودش را محدود کرده است.   این رمان‌نویس یادآور می‌شود: همان‌طور که گفتم برخی نویسندگان هستند که در همین زمانه ما داستان‌های ایدئولوژیک می‌نویسند و از قضا این آثار آثار درخشانی هستند اما بازهم تکرار می‌کنم که نمی‌توان هنر را محدود کرد.   حافظ موسوی در مقابل دو گروه حافظ موسوی اما از جمله روشنفکرانی است که نگاه و نظر متفاوتی نسبت به این دو گروه نویسنده درباره ایدئولوژی دارد. وی با مطرح کردن تئوری لوئی آلتوسر می‌گوید: شعر بی‌آرمان، شعری که هدفی والا و انسانی را در پس پشت خود نداشته باشد به گمان من از زیبایی هم بی‌بهره است. ایدئولوژی مفهم گسترده‌ای دارد که به نظرم جامع‌ترین توضیح و تفسیر را لوئی آلتوسر ارایه می‌دهد. بر اساس دیدگاه لوئی آلتوسر انسان محاط در ایدئولوژی است یعنی ما راه گریزی از ایدئولوژی نداریم. او معتقد است که ایدئولوژی از خود زبان شروع می‌شود و همه پیش‌فرض‌هایی که از طریق زبان بر ما تحمیل می‌شود در واقع نوعی سلطه ایدئولوژی بر اندیشه به حساب می‌آید.   شاعر «زن، تاریکی، کلمات» ادامه می‌دهد: این البته یک معنای بسیار کلی درباره ایدئولوژی است که متأثر از تعریف مارکس و انگلس است که آنها ایدئولوژی را آگاهی کاذب تعریف می‌کردند. آلتوسر این دیدگاه را بسط داد و در جاهایی ارتباط آن را با ادبیات توضیح داد. حرف مهمی که آلتوسر در این زمینه زده، این است که می‌گوید شعر تنها امکانی است که به انسان فرصت می‌دهد خود را تا حدودی از سلطه اندیشه برهاند، دلیلش هم این است که شاعر به جای توضیح دادن چیزها به آنها فقط اشاره می‌کند.   وی اضافه می‌کند: به دلیل آنکه شاعر و شعر ادعای اثبات حقیقت چیزها را ندارد و وارد عرصه جدلی یا همان صدق و کذب نمی‌شود این فرصت را دارد که با جهان و اشیا برخوردی بی‌واسطه داشته باشد. من با این دیدگاه موافقم و معتقدم هنرمند زمانی موفق خواهد بود که بتواند چنین زاویه‌ای را نسبت به ایدئولوژی داشته باشد.   این شاعر توضیح می‌دهد: ممکن است برخی، از این دیدگاه چنین برداشت کنند که هنر و ادبیات نباید به هیچ آرمانی بیندیشد. آرمان و تعهد انسانی هیچ منافاتی با استقلال هنر و هنرمند ندارد. حال اگر از این زاویه وابستگی و دلبستگی هنرمند را به امر اجتماعی و آرمان‌های بشری نوعی ایدئولوژی بدانیم که چنین هم هست من از این وابستگی شخصاً دفاع می‌کنم. شعر بی‌آرمان، شعری که هدفی والا و انسانی را در پس پشت خود نداشته باشد به گمان من از زیبایی هم بی‌بهره است. در اینجا البته جنبه‌های زیبایی‌شناسی موضوع مدنظر است. یعنی این‌که هنرمند قابلیت آن را دارد که آن امر مفهومی و ذهنی را به امر تجربی، انضمامی و زیبایی شناسیک تبدیل کند یا نه.   جمال‌ میرصادقی موافق حذف ایدئولوژی جمال میرصادقی معتقد است که ایدئولوژی مطلق است و یک فکر و عقیده را غالب می‌کند. ایدئولوژی نوع خاصی از ادبیات را تبلیغ می‌کند. وی می‌گوید: کارهای ماکسیم گورکی به دلیل نگاه انسانی‌اش به انسان در ادبیات ماندگار شده است.   وی عنوان می‌کند: خانم لیلی گلستان حرف درستی زده‌اند. ایدئولوژی یک فکر مطلق است و یک عقیده را غالب می‌کند و می‌خواهد فکری را تعمیم دهد. این‌ ایدئولوژی‌ها از نظر کارکرد در هنر و ادبیات با یکدیگر تفاوتی هم ندارند. در ادبیات یا هر هنر دیگر بیشتر فکر و تفکر است که به انواع هنری شکل می‌دهد. وقتی صحبت از ایدئولوژی ادبیات می‌شود یعنی ادبیات در خدمت یک ایدئولوژی قرار گرفته است. بزرگ‌ترین ایراد این شیوه آن است که نویسنده از خودش بیرون آمده و ادبیاتی که به وجود می‌آورد که تبلیغی است. مثل همه آثاری که در شوروی سابق تحت عنوان رئالیسم سوسیالیستی نوشته می‌شد و بوی ایدئولوژی مارکسیستی می‌داد.   میرصادقی می‌افزاید: این نوع ادبیاتی که در برشی از تاریخ ادبیات‌داستانی کشور ما رواج دارد ادبیاتی تبلیغی است و دوامی هم ندارد و من آن را در زمره ادبیات به حساب نمی‌آورم. ادبیاتی که درباره آن موقعیت و داستان‌ها و رمان‌ها نوشته می‌شود بعد از مدتی فراموش می‌شود اما برخی کتاب‌ها و رمان‌ها هنوز با گذشت سال‌ها و دهه‌ها پا برجا هستند. وقتی شما به یونان نگاه می‌کنید بعد از گذشت سالیان هنوز نمایشنامه‌ها و حماسه‌های آن‌ها ماندگار مانده است. چرا که دور از ایدئولوژی هستند. اگر با ایدئولوژی نوشته می‌شد با زمان عوض می‌شد. اگر بخواهیم با یک امر کلی به موضوع نگاه کنیم، این آثار حتی ممکن است در زمان خودش طرفدار داشته باشد و از طرف حکومت حمایت شود؛ درست مثل ادبیات سوسیالیستی اما با گذشت زمانه اثر داستانی و مخاطبانش نیز تغییر می‌کند و در مواردی همه مخاطبان خود را از دست می‌دهد.   وی می‌گوید: ادبیات داستانی ما قبل از نهضت مشروطیت شروع می‌شود و آن‌جا آثاری مانند «سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ» یا «مسالک المحسنین» تولید می‌شود که در زمان خودشان شاخص بودند. این‌ آثار نقطه شروع ادبیات داستانی در ایران هستند. در دوره‌ای که این آثار نوشته شدند، به دلیل نیاز مخاطبان، آنقدر مورد استقبال قرار گرفتند که به دفعات این کتاب‌ها در قفقاز، استانبول و مصر به طبع رسیده و به وسیله الاغ به ایران منتقل می‌شدند. اگر آورنده این کتاب‌ها به ایران به دست حکومت می‌افتاد سرش را می‌زدند، اما تجارت آن به قدری پرسود بود که همه حاضر بودند خطر آن را به جان بخرند. با تمام این اوصاف امروز دیگر صحبتی از این کتاب‌ها نیست، چرا که زمانه عوض شده و معنای ادبیات برای مردم امروز تغییر کرده است. این گونه آثار در زمره ادبیات محسوب نمی‌شوند. میرصادقی همچنین درباره زمان‌مند بودن آثار ایدئولوژیک می‌گوید: ادبیات داستانی می‌تواند بقای خودش را حفظ کند و بخشی از ادبیات داستانی هم می‌تواند صرفاً در زمان خودش نوشته شود. همه آثاری که با ایدئولوژی نوشته می‌شود چه چپی باشد و چه راستی صرفا در زمان خودش خریدار دارد. آثار اولیه گورکی بیشتر ماندگار است و هنوز هم خوانده می‌شود. «مادر» او ایدئولوژیک است اما به این دلیل که جنبش کارگری را منعکس می‌کند هنوز می‌تواند اعتبار داشته باشد اما کارهایی که بعداً گورکی در راستای رئالیسم سوسیالیستی نوشته ماندگار نیست. آنچه نام گورکی را در ادبیات نگه داشته خصوصیت انسانی داستان‌هایش است.   وی آثار داستانی را به سه دسته تقسیم می‌کند: می‌توانم به طور کلی ادبیات داستانی را به سه دسته تقسیم کنم؛ ادبیاتی که در زمان خودش به طور وسیع و زیاد، مانند «مسالک المحسنین» خوانده می‌شود، اما اگر زمان از آن بگذرد و سه نسل خوانده نشود جزو ادبیات محسوب نمی‌شود و کنار گذاشته می‌شود. برخی کتاب‌ها نیز ممکن است در زمان خودش خواننده نداشته باشند، اما بعدها مورد اقبال قرار بگیرند. مثال شاخص از این دست آثار «بوف کور» صادق هدایت است که ابتدا با شمارگان 200 نسخه و به هزینه شخصی نویسنده منتشر شد، اما بعدها به 13، 14 زبان ترجمه و مورد اقبال جهانی قرار گرفت. آثاری هم هستند که هم در زمان خودشان خوانده می‌شود و هم در زمانی که از دوره‌شان می‌گذرد. از این دست آثار نیز می‌توان به «چشم‌هایش» بزرگ علوی اشاره کنم.   در این میان افشین علا جزو پدیدآورندگانی به‌شمار می‌آید که معتقد است به دلایلی نمی‌توان درباره آثاری که بدون ایدئولوژی نوشته می‌شوند قضاوت درستی داشت.   رضا اسماعیلی نیز از طرفداران ایدئولوژی دینی در ادبیات است و می‌گوید که بدون ایدئولوژی نمی‌توان به خلق معنا و اثر ادبی پرداخت. راضیه تجار و محمدعلی بهمنی نیز در این میان از ایدئولوژی دفاع می‌کنند. بهمنی می‌گوید که ایدئولوژی ذات هنر و کلمه است و تجار نیز می‌افزاید که ذهن هیچ نویسنده‌ای خارج از ایدئولوژی نیست. هر نویسنده‌ای نگاه و ایدئولوژی خودش را دارد اما وقتی پای هنر به میان می‌آید هنرمند باید در این زمینه وظیفه خود را به بهترین شکل انجام دهد.   تجار می‌گوید: نویسنده حقیقی که پایبند به ایدئولوژی است باید به گونه‌ای وفادارانه شخصیت‌پردازی کند و حرف‌های درستی در دهان شخصیت‌های خود بگذارد و از عنصر دیالوگ بهترین بهره را ببرد. این شیوه بهترین کار برای بیان عقیده خود نویسنده است.   نویسنده مجموعه داستان «بندهای روشنایی» با اشاره به اهمیت باورپذیر بودن شخصیت‌های یک اثر داستانی می‌گوید: نکته مهم در گسترش ایدئولوژی باورپذیر بودن شخصیت‌هاست. باید داستان به گونه‌ای نوشته شود که اگر شخصیتی سخنی می‌گوید با خلق و خو و رفتار آن شخصیت در داستان تناسب داشته باشد نه این‌که دافعه ایجاد کند و مخاطب به آن اثر اقبالی نشان ندهد.   تجار یادآور می‌شود: نویسنده باید به اصطلاح در موقعیت‌های گُل حرف خودش را بزند نه این‌که دیالوگ‌ها مانند عنصری اضافی از داستان بیرون زده باشد. به گمانم در این بین همه چیز در دستان نویسنده است. نویسنده چیره دست هم می‌تواند حرف خودش را بزند و هم ایدئولوژی مورد نظر خود را به شکلی باور پذیر ارایه دهد.    صرف داشتن عقیده اثر را ایدئولوژیک نمی‌کند/مجاهدی در مقابل گروه سوم در مقابل این سه گروه، یعنی نویسندگانی که به ایدئولوژی عقیده داشتند و برخی که نداشتند و هنر را بدون محدودیت و چارچوب می‌دانند و البته گروه سوم یعنی نظراتی مانند عبدالعلی دستغیب، نادمی و حافظ موسوی، گروه چهارمی نیز وجود دارد که محمدعلی مجاهدی آن را نمایندگی می‌کند. مجاهدی با شفافیت عنوان کرد که عقیده همان ایدئولوژی نیست. وی می‌گوید: صحبت کردن درباره ایدئولوژی در ادبیات آن‌قدر فراخ نیست که بتوان هر عقیده نویسنده را به عنوان ایدئولوژی در نظر گرفت و بر این اساس نیز نمی‌توان هر اثری را ایدئولوژیک خطاب کرد.   به گمانم نمی‌توان از  بحث ایدئولوژی در ادبیات و گستردگی معنای آن دفاع کرد. منظورم این است که تعمیم دادن موضوع به این گستردگی و فراخی چندان با واقعیت همسو نیست.   شاعر «یک صحرا جنون» ادامه می‌دهد: ایدئولوژی ریشه در تفکر و اندیشه و منظومه‌ای از اندیشه دارد و چنین نیست که هر نویسنده‌ای قلم دست بگیرد و بنویسد ایدئولوژی داشته باشد. منظومه فکری از لحاظ اهل فرهنگ آن عنصری است که برای خواص و حتی برای برخی طبقات عوام روشنگر باشد و بتواند ابعادی از قضیه‌ای مبهم را روشن کند.   وی اضافه می‌کند: این‌طور که بگوییم «هر شاعر و نویسنده‌ای هر سخن و حرفی که می‌زند ایدئولوژی است» به گمانم قدری اغراق‌آمیز است.   در جدول زیر می‌توانید متن اصلی گفت‌وگوها را در این زمینه دنبال کنید.       نام پدیدآور جملات کلیدی لینک مطلب 1 راضیه تجار ذهن نویسندگان خالی از ایدئولوژی نیست/ بیان عقاید نباید شعاری باشد اینجا 2 داوود غفارزادگان هنر و ادبیات را نمی‌توان در چارچوب‌های فکری محدود کرد اینجا 3 محمدعلی بهمنی «ایدئولوژی» ذات هنر و کلمه است/ نویسنده باید راست و دروغ را تشخیص دهد اینجا 4 لیلی گلستان هنر وادبیات ایدئولوژی‌بردار نیست/ ایدئولوژی نام دیگر تعصب است! اینجا 5 محمدرضا سرشار بدون ایدئولوژی نمی‌توان اثر ادبی و هنری خلق کرد اینجا 6 سید احمد نادمی «مادر» گورکی فارغ از ایدئولوژی نویسنده‌اش اثری موفق است اینجا 7 عبدالعلی دستغیب حذف ایدئولوژی، خود نوعی ایدئولوژی است/ دخالت مستقیم مولف از ادبیت اثر می‌کاهد اینجا 8 ابراهیم زاهدی مطلق نویسنده‌ای که بدون جهت‌گیری می‌نویسد چرا قلم به دست گرفته است؟! اینجا 9 جمال میرصادقی ایدئولوژی‌ها نوع خاصی از ادبیات را تبلیغ می‌کنند/ ماندگاری آثار گورکی به دلیل نگاه انسانی است اینجا 10 محمدعلی مجاهدی صرف داشتن عقیده، اثر نویسنده را ایدئولوژیک نمی‌کند اینجا 11 حافظ موسوی  شعر بی‌آرمان از زیبایی بهره‌ای نمی‌برد/ انسان محاط در ایدئولوژی است اینجا 12 افشین علا آرمان‌گرایی در آثار همه شاعران بزرگ معاصر وجود دارد/شاعران نباید در خدمت احزاب سیاسی قرار بگیرند اینجا 13 رضا اسماعیلی آثار ادبی درخشان، جهان‌بینی مستمر دارند/ نمی‌توان خارج از ایدئولوژی به خلق معنا پرداخت اینجا    

Viewing all articles
Browse latest Browse all 59994

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>