به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «کاربرد الگوهای انسانشناسی در مطالعه قرآن کریم» پیش از ظهر امروز (8 شهریور 1394) با حضور احمد پاکتچی، مهدی مطیع و محمدحسین شیرزاد و فروغ پارسا در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
از سیدجمالالدین اسدآبادی تا محمد عبده
پاکتچی گفت: انسانشناسی علمی است که از دو شاخه طبیعی و فرهنگی تشکیل شده است در حال حاضر قرآنپژوهان برپایه انسانشناسی فرهنگی به مطالعه قرآن میپردازند و جای خالی انسانشناسی طبیعی در مطالعات قرآنی به چشم میخورد. پرسشی که دراینجا مطرح میشود این است که «انسانشناسی» چگونه جای خود را در مطالعات قرآنی باز کرد؟ در پاسخ به این سوال باید به روند مطالعات قرآنی در اندیشههای «سیدجمالالدین اسدآبادی» و شاگرد وی «شیخ محمد عبده» اشاره کنم.
این کارشناس قرآن و علوم حدیث افزود: عبده به طور عملی اندیشه سیدجمالالدین اسدآبادی در مطالعات قرآنی را ادامه داد و کتاب «تفسیر المنار» را نگاشت. وی در این کتاب به ضرورت مطالعه علوم مختلف برای تفسیر قرآن اشاره میکند و سومین علوم برای تفسیر قرآن را اشراف مفسر به «احوال بشر» میداند و درباره این علم که همان انسانشناسی است در سه صفحه به طور مفصل توضیح میدهد.
وی با بیان اینکه، جریان و جایگاه انسانشناسی در مطالعه قرآن کریم پس از عبده در دو شاخه مطالعاتی ادامه یافت، اظهار کرد: عدهای از پژوهشگران سنت عبده را در مطالعات قرآنی ادامه دادند و پژوهشگران دیگری مانند «محمد ارکون»، «فضل الرحمن» و «محمود شکری الآلوسی» از جمله پژوهشگران دیگری بودند که شاخهای مستقل در پژوهش قرآنی بر پایه انسانشناسی را پدید آوردند. از دهه 1950 تک نگاشتهای انسانشناسی و پژوهشهای قرآنی برپایه این علم در میان مسلمانان و مستشرقان آغاز شد. «محمد حمیدالله» نخستین مفسری بود که بر مبنای سوره «قریش» به تفسیر آن پرداخت و واژه «ایلاف» در این سوره را روابط اقتصادی و دیپلماتیکی شهر مکه عنوان کرد.
پاکتچی با اشاره به سابقه پژوهش قرآنی بر پایه انسانشناسی در میان مستشرقان فرانسوی و هلندی گفت: «فضل الرحمن» به عنوان یکی از مفسران نامآشنا در عرصه قرآن تاکید میکند که امروزه برای مسلمانان لازم و ضروری است تا تفسیرهای جامعهشناسانه، انسانشناسانه و عرضهشناسانه با قرآن داشته باشند تا بتوانند قرآن را با نیازهای اساسی زندگی خود منطبق کنند. اگر رویکرد پیوند و ارتباط بین آیات را فراموش کنیم ارتباط قرآن با تاریخ از دست میرود.
روند الگوی انسانشناسی قرآن در ایران
این مولف با بیان اینکه در ایران نیز گامهای اساسی در مطالعات قرآنی بر پایه انسانشناسی برداشته شده است اظهار کرد: در حدود 13 سال در دانشگاه امام صادق (ع) مجموعه درسهایی با عنوان «بررسی آراء و نظرات محققان قرآن کریم» برای دانشجویان تصویب شد، این درسها تا سال 90 به دانشجویان ارایه میشد تا اینکه مجموعه مستقلی جایگزین آنها شد. در سال 1391 نیز مجموعه مطالعه دینی و آیینی به صورت سلسله مباحث در دانشگاه امام صادق (ع) ارایه شد و در حال حاضر 4 هزار صفحه مطلب پیاده شده از این سلسله مباحث در دست است که در آینده نزدیک منتشر میشود.
این کارشناس قرآن و علوم حدیث به برقراری پیوستار گفتمان معانی در مطالعات قرآنی اشاره کرد و افزود: زبان عربی متشکل از شبکهای از معانی است که پیدا کردن این شبکه نیز تنها با مطالعات معناشناسی امکانپذیر نیست. برای دست یافتن به این مطالعات باید از شیوه زندگی اعراب اطلاعاتی به دست آورد.
پاکتچی در ادامه سخنانش به شاخههای مطالعاتی در پایه انسانشناسی فرهنگی پرداخت و گفت: خویشاوندی و خانواده، اسکان و شهرنشینی، تعلیم و تربیت و انسانشناسی اقتصادی و سیاسی شاخههای موجود در انسانشناسی فرهنگی است.
وی در پایان برخی آیات قرآن را شاهد مثال شاخههای انسانشناسی فرهنگی آورد و گفت: آیه 53 سوره فرقان آیه 4 سوره احزاب از جمله آیاتی هستند که به مساله انسانشناسی فرهنگی در شاخه خویشاوندی و خانواده اشاره میکنند.
تغییرات فرهنگی و انگارههایی در قرآن
مهدی مطیع دیگر سخنران نشست «کاربرد الگوهای انسانشناسی در مطالعه قرآن کریم» بود. وی تغییرات فرهنگی در قرآن را مبنای بحث خود قرار داد و خطاب به حاضران گفت: وقتی میتوانیم درک شایسته و درستی از آیات قرآن داشته باشیم که بتوانیم فضا و فرهنگ زمان نزول قرآن را درک کنیم واژهها در زمان حاضر بار معنایی جدیدی به خود گرفته است و بعد از شکلگیری مفاهیم فرهنگ به وجود میآید.
وی با اشاره به واژه «مالکیت» در قرآن گفت: مالکیت واژهای است که تصورات مختلفی از آن در ذهن بشر وجود دارد هنوز خانوادههایی در پاکستان هستند که دست و پای فرزندان خود را به شکل ضربدری قطع میکنند زیرا اعتقاد دارند مالک فرزندان خود هستند و با این کار گدایان خوبی از فرزندان خود به وجود میآورند.
این پژوهشگر قرآن در ادامه به تغییرات پرندهسانی در قرآن اشاره کرد و گفت: این مدل تغییر الگویی است که در قرآن و به منظور تغییرات فرهنگی دیده میشود. مفهوم قرآنی از «مالکیت» تنها برای خداست. این واژه در زمانه جدید مفهوم جدیدتری به خود گرفته است مفهومی که درباره آن مقالات و پایاننامههای بسیار نوشته شده است. انگارهای که از این واژه به وجود آمده این است که انسانی مال یک انسان دیگر میشود. سوالی که اینجا مطرح میشود این است که در حوزه نزول قرآن مالکیت اینچنینی به چه معنا است؟ به عنوان مثال «بردهداری» در حوزه علوم قرآنی از واژههای مهمی به شمار میرود که مالکیت و خانواده را تحت الشعاع قرار میدهد. قرآن در تغییر پرندهسانی که به آن اشاره کردم، مفاهیمی مانند آزادسازی بردگان، ظلم نکردن به بردگان را مطرح میکند تا از این مجرا انگاره بردهداری عوض شود.
مطیع در بخش دیگری از سخنان خود به واژه «قبیله» در قرآن اشاره کرد و گفت: انسان و جان انسان در زمان نزول قرآن چندان برای افراد مهم نبود حتی مفهوم ازدواج در آن زمان به لحاظ عاطفی مورد نظر خانوادهها نبوده آنچه در آن زمان محور قرار داشت «قبیله» بود. تمامی ازدواجها تنها برای حفظ قبیله انجام میشد. زن و جایگاه زن چندان برای افراد مهم نبود زیرا زن و حضور او تنها براین این مسئله بود تا قبیلهای شکل بگیرد و کیان قبیله از بین نرود.
وی با تاکید دوباره بر اینکه برای درک زبان قرآن باید بستر فرهنگی نزول آن را در نظر گرفت گفت: قرآن یک کتاب آکادمیک نیست قرآن کتاب زندگی است و زندگی نیز در بستر فرهنگ شکل میگیرد به نظر من قرآن پیش از آنکه دارای ابعاد نگرشی باشد دارای بعد انگیزشی است، وقتی انگارهها عوض میشوند روح جدیدی در واژهها و در مفاهیم دمیده میشود و آرام آرام آموزههای فرهنگی نیز تغییر میکند.
بررسی انسانشناسی اقتصادی در قرآن
در ادامه این نشست محمدحسین شیرزاد مقاله علمی خود با موضوع «انسانشناسی اقتصادی» را ارایه کرد. وی در ارایه این مقاله به معناشناسی واژههای قرآنی با موضوع اقتصادی پرداخت و گفت: انسانشناسی اقتصادی یکی از شاخههای علم انسانشناسی است. عالمان این شاخه علمی به ابعاد اقتصادی زندگی مردم از تولید، توزیع و مصرف و مبادلات اقتصادی میپردازد.
شیرزاد ادامه داد: تجارت نقطه عطف مردم شبهجزیره بود، این مردمان در عصر نزول قرآن زندگی منحصر به فردی داشتند مبادلات اقتصادی دوسویه که همان مبادله کالا به کالاست در قرآن با واژههایی مانند «شراء»، «قرض»، «ربا»، «تجارت»، «ربوا» و «بیع» ارایه شده است.
این پژوهشگر قرآن را مانند یک مکان باستانی دانست و پژوهشگر قرآن را باستانشناسی که قرار است هر آنچه در قرآن پیدا میکند را تبارشناسی کند. شیرزاد در پایان واژههای اقتصادی قرآن را با ذکر مثالهایی برای حاضران تشریح کرد.
تعامل مردم با قرآن در آینه ابزارهای فرهنگی
فروغ پارسا، نیز در ادامه این نشست، یکی از راهبردهای اصلی پژوهشکده علوم قرآنی و انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی را ارتقای کمی و کیفی پژوهشهای قرآنی دانست و گفت: امروزه تعامل مردم با قرآن شکلهای متنوعی به خود گرفته است. این تعامل در آثار مکتوب، هنری و آیینی دیده میشود.
وی ادامه داد: اندیشه تحول در پژوهشهای قرآنی از اواخر سده 19 آغاز شد و با اندیشههای سید جمالءالدین اسدآبادی قوت گرفت، البته سید جمالالدین اسدآبادی به دنبال تحول قرآن کریم نبود، بلکه وی به دنبال اهداف سیاسی در پی ارتقای شوکت و جلال دولت اسلامی بود که از این مجرا مطالعات قرآنی نیز شکل جدیدی به خود گرفت.
پارسا با بیان اینکه، قرآن باید مسائل زندگی مردم را حل کند، اظهار کرد: بعد از گامهایی که سید جمالالدین اسدآبادی در مباحث قرآنی برداشت، این شکل پژوهش در ادامه راه از سوی پژوهشگران و مستشرقان قوت گرفت و تکنگاشتهایی درباره قرآن نوشته شد.
این کارشناس علوم قرآنی ادامه داد: محمد ارکون و محمد الطالبی تونسی از جمله پژوهشگرانی بودند که به نقد اسلام سنتی پرداخته و گفتمان غالب در اسلام سنتی را به ورطه نقد کشاندند. در ایران نیز، علامه شهید مرتضی مطهری، محمدتقی مصباح یزدی و محمد محمدی ریشهری کتابهای مستقل درباره پژوهشهای قرآنی بر پایه انسانشناسی تألیف کردهاند.