دکتر پیمان متین، مدرس رشته انسانشناسی در پزشکی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) درباره انتشار جدیدترین کتابش اظهار کرد: کتاب «از جام پیاله تا استکان نعلبکی؛ چاینوشی به مثابه فرهنگ» رویکردی انسانشناسانه به مقوله چاینوشی در ایران دارد. در این رویکرد عمل خوردن بهعنوان یکی از مکانیسمهای حیاتی، غریزی و رفتاری فرهنگی دانسته شده است. هرچند خوردن در نگاه نخست میان انسان و حیوانات دیگر مشترک جلوه میکند، اما با نگاهی دقیقتر درمییابیم که میان «عمل خوردن» در انسان با حیوانات دیگر، چنان تمایزهای آشکار و معناداری پدید آمده که دیگر نمیتوانیم خوردن را جز رفتاری فرهنگی، چیز دیگری بنامیم. این کتاب بهصورت مشترک با دکتر معصومه ابراهیمی تدوین شده است.
وی افزود: فرهنگ و جامعه در آنچه ما میخوریم و آنچه غذا میدانیم، بیشتر از شیوه زیستشناختی تأثیر گذاشته است. بهعبارت دیگر، فرهنگ عامل تعیینکننده اولویتهای غذایی ما بهشمار میرود. انسان بهعنوان موجودی همهچیزخوار شناخته میشود، اما فرهنگ، محدوده مواد خوراکی را از غیرخوراکیها تعیین و انسان را از خوردن بسیاری از مواد غذایی تحریم میکند. در نتیجه همواره، میان آنچه از لحاظ زیستی و تغذیه ضروری بهنظر میآید و آنچه فرهنگ بهعنوان غذا برای انسان مشخص میکند، نوعی ناسازگاری و اختلاف وجود دارد. بنابراین در بسیاری از جوامع میان منابع بالقوه غذایی و آنچه که بهعنوان اولویت کشت، برداشت و مصرف دانسته میشود، انطباقی وجود ندارد.
متین در ادامه با اشاره به ارتباط غذا و فرهنگ ادامه داد: با توجه به تأثیر مصرف غذا در تعریف موقعیت فردی، جمعی انسان براساس معیارهایی مانند سن، جنسیت، مذهب و پایگاه اجتماعی غذا خوردن شیوهای از «بیان» است؛ ساختاری که موجب شده تا انسانشناسان از آن بهعنوان «زبان غذا» یاد کنند. بنابراین میبینیم که بسیاری از پژوهشهای مربوط به غذا، به شناختن شرایط تاریخی، اجتماعی، ساختارها، ارزشهای اقتصادی و نمادین جوامع منتج میشوند.
نویسنده کتاب «بدن اسطرلابی» ضمن اشاره به تمایل به «همغذایی» در انسان گفت: غذاخوردن در آیینها و مناسک یکی از رابطههای انسان با ماوراءالطبیعه نیز شناخته میشود. از طریق غذا میان جسم و روح ارتباط برقرار میشود و تعادل میان آنها آرمانی است که در بسیاری از جهانبینیها و آموزههای دینی و مذهبی جوامع دیده میشود. بدینترتیب، عمل خوردن و نوشیدن چنان با ملاحظات نمادین و ارزشی ترکیب میشود که «فوق غذا» پدید میآید.
وی درباره چرایی اطلاق اصطلاح «فوق غذا» به چای در کتاب «از جام پیاله تا استکان نعلبکی؛ چاینوشی به مثابه فرهنگ» اظهار کرد: مثالهای متعددی برای «فوق غذا» در فرهنگ ایرانی وجود دارد. چای بهعنوان یک فوق غذا موضوع پژوهشی این کتاب است. چاینوشی در ایران فراتر از نوشیدن دمکرده برگ یک گیاه است، بلکه چای و چاینوشی در ایران نشانه و زبانی ارتباطی و گویاست که پیامها و ارزشهای نمادین را رد و بدل میکند.
متین با تأکید بر تأثیر چاینوشی بر حواس انسان افزود: حواسی که در چاینوشی بیدار شده و بهکار گرفته میشوند، کمتر در رفتارهای اجتماعی فعال هستند. بهویژه اینکه در عصر حاضر غلبه با حس بینایی است و حواسی چون شنوایی و بویایی و چشایی پس از بینایی قرار میگیرند. چه فرهنگ تکنولوژیزده امروزی تمایل دارد حواس را از یکدیگر تفکیک کند یا برخی را تقویت کند و مابقی را خاموش و غیرفعال رها کند. از اینرو ما با رفتاری که در آن همه حواس به نوعی درگیر باشند کمتر روبهرو هستیم.
وی افزود: نوشیدن چای در کنار دیگران تفسیری متفاوت و تازه از جهان است که با حواس غایب و سرکوبشده امکانپذیر است. بنابراین، چاینوشی در حلقه دوستان و خویشاوندان و در کنار دیگران را میتوان به نوعی «همکنش گونههای حسی» دانست. در این هماهنگی و همکنشی، حواس انسان پیوسته با طبیعت پیوند مییابد و بخشی از جریان واقعی حیات میشود. بنابراین، تنشها و هیجانات او، که ناشی از جداشدن از واقعیت و محیط پیرامونی است، به دمی آسایش و راحتی و آرامش تبدیل میشود. علاوه براین از سامانیافتگی احساسات و عواطف، همسفرگیها عنصر تخیل را در آدمی آزاد میسازد و بدینترتیب تداعی خاطرات و یادآوری لحظات خوشایند با تخیل پیوند مییابد.
نویسنده کتاب «مبانی انسانشناسی پزشکی» ادامه داد: در این هماهنگی و همکنشی، حواس انسان پیوسته با طبیعت پیوند مییابد و بخشی از جریان واقعی حیات میشود. بنابراین تنشها و هیجانات او که ناشی از جداشدن از واقعیت و محیط پیرامونی است، به دمی آسایش و راحتی و آرامش تبدیل میشود. به غیر از سامانیافتگی احساسات و عواطف، همسفرگیها عنصر تخیل را در آدمی آزاد میسازد و بدینترتیب تداعی خاطرات و یادآوری لحظات خوشایند با تخیل پیوند مییابد.
وی با اشاره به ضرورتهای تألیف کتاب عنوان کرد: کتاب «از جام پیاله تا استکان نعلبکی؛ چاینوشی به مثابه فرهنگ» میتواند بهعنوان تلاشی برای آغاز پژوهشهای انسانشناسی غذا در ایران باشد. با توجه به فرهنگهای مختلف آشپزی و نظامهای پیچیده و متنوع خورد و خوراک در ایران و ظرفیتهای پرشمار آن، مقوله انسانشناسی خوراک، خوانش تاریخ اجتماعی ایران را از دریچهای دیگر میسر میسازد.