احمد شاکری، داستاننویس در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) عنوان کرد: سخن گفتن از ادبیات داستانیای که درباره پیامبر اعظم(ص) نوشته میشود ناظر بر ادبیات داستانی انقلاب و ادبیات داستانی دینی است. فلسفه ادبیات باید به این موضوع پاسخ دهد. طبعاً نوشتن درباره پیامبر اکرم(ص) به عنوان یک روایت موضوعی ذیل روایت دینی و داستان دینی قرار میگیرد.
وی اضافه کرد: آنچه درباره کارکردها و جوانب ادبیات دینی گفته میشود درباره ادبیاتداستانی با موضوع زندگی و سیره پیامبر(ص) هم ارایه میشود. به انضمام اینکه باید پاسخهای دیگری هم داد. در عین حال باید دانست که از منظر تاریخی، داستان دینی چه مؤلفههایی باید داشته باشد. بحث درباره زندگی پیامبر(ص) قید اساسی دیگری هم دارد. این نوع داستان نه تنها روایت و داستان است و فلسفه داستان و چیستیاش باید به آن پاسخ دهد، بلکه داستان تاریخی هم هست و داستان تاریخی هم باید حدودش مشخص شود.
این داستاننویس ادامه داد: پیش از نوشتن داستان درباره پیامبر اعظم(ص) باید تحقیقی درباره این شخصیت عظیم الشأن انجام داد اما به هر حال نویسندگان ما فارغ از اینکه پاسخ تفضیلی این پرسشها چه باشد، در این سالها داستان نوشتهاند. نویسندگان متعددی تا آنجا که میدانستند و میتوانستند در سال های اخیر درباره پیامبر(ص) تأمل کردهاند و آفریدهاند.
شاکری توضیح داد: داستانی که صرفاً به واسطه این شخصیت بزرگ نوشته میشود، نمیتواند داستان دینی باشد. در واقع این داستان دینی است که به زندگی پیامبر(ص) میپردازد؛ این دو با یکدیگر متفاوتند. یکبار میگوییم داستانی به یک شخصیت دینی میپردازد و یکبار هم میگوییم داستان دینی به یک شخصیت میپردازد. در واقع وصف دینی باید برای خود ساختار تنظیم شود. در ذیل این موضوع میتوان مباحث گوناگونی را مطرح کرد که داستان دینی چه خواهد بود و سپس در ساختاربندی و ترتیب عللش، در نسبت درونمایه با ساختار باید آن را مطرح کرد.
این رماننویس اضافه کرد: داستان دینی درباره شخصیتهای دینی به نظر میرسد بیش از آنچه رنگ و بوی داستان گرفته باشد، باید متعهد به تاریخ باشد و منطبق بر قطعیات و مسلّمات اعتقادی ما باشد. بحثی در عرصه داستان به نام حاکمیت و محکومیت ادبیات وجود دارد. یعنی اینکه ادبیات اصل است یا موضوعی که به آن میپردازیم. در اینجا موضوع اصل است. یعنی ما به واسطه ادبیات و به بهانه ادبی شدن و روایت نمیتوانیم از هیچ چیز در زندگی پیامبر(ص) بگذریم یا کوتاهی کنیم که منافاتی با تاریخ و در درجه دوم اصول اعتقادی ما داشته باشد.
شاکری گفت: نوشتن درباره معصومان و درباره پیامبر اکرم(ص) که شأنشان اعظم از تمامی معصومان است، نیازمند به سلسلهای مقدمات علمی و عملی در حوزه داستان و در حوزههای مرتبط با داستان است. به گمانم شایسته نیست فردی که در آغاز یا در میانه راه داستاننویسی است، به زندگی معصومین بپردازد چرا که این مسیر، مسیر پرخطری است. در نوشتن درباره زندگی معصومین(ع) نیاز فزایندهای به ابداع و اجتهاد داریم.
این رماننویس در پایان افزود: نمیتوانیم در این عرصه از روی دست نویسندگان دیگر بنویسیم. چون نگاهی که ما به پیامبر(ص) داریم با نگاه مسیحیان نسبت به حضرت مسیح(ع) و حضرت موسی(ع) متفاوت است. از اینرو اجتهاد به عنوان یک مقدمه ایجاب میکند که بزرگان ادبیاتداستانی ما بعد از عمری تجربهاندوزی وارد این حوزهها شوند. این گونه مباحث نباید دستمایه تجربهاندوزی و کارآموزی عدهای شود که در اوایل یا اواسط راه هستند.
احمد شاکری صاحب کتابهای «عریان در برابر باد»، «انجمن مخفی»، «نفس» و مجموعه داستان «باران نیمروز» است. وی تحصیلات حوزوی دارد و در اغلب نظراتش نگاههای دینی و هویتهای مذهبی کشورمان را به عنوان ملاکی برای سنجیدن و پرسش و پاسخ به نقد و نظرها در نظر میگیرد.