به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیویورکتایمز، محققان دانشگاه «تگزاس» خوانش جدیدی از شهرت اولیه این نمایشنامهنویس ارائه میدهند. آنها در پی این هست که نمایش این نویسنده را به صورت آنلاین بازسازی کنند.
گالری سه اتاقه شکسپیر توسط ناشر معروف «جان بویدل» در سال 1789 و در مرکز خرید معروف لندن به نام «پال» افتتاح اما در سال 1805 بسته شد. این گالری در روزگار خود بسیار محبوب بود. مردم بسیاری به این مجموعه هجوم میآوردند تا تابلوی نمایشنامههای تراژدیک، کمدی، و تاریخی را که نقاشان معروف انگلیسی به تصویر کشیده بودند مشاهده کنند.
بازسازی دیجیتالی نوعی بتسازی مدرن محسوب میشود که سبب شد این نویسنده به عنوان یکی از مفاخر ملی محسوب شود. همچنین لحظهای تاریخی در فرهنگ موزههای مدرن بهشمار میرود و هدف آن صرفاً جذب طبقه متوسط جامعه است.
«رزی دیاز»، مورخ هنری دانشگاه «وارویک» و نویسنده کتاب «نشان انگلیسی بودن» که درباره گالری «شکسپیر» نگاشته شد میگوید: «امروزه دلایل بقا یا زوال یک موزه در توانایی آن در جذب مردم به گالری است. و این موضوع را به وضوح میتوان در «بویدل» مشاهده کرد.»
ایده این پروژه که در چهارشنبه به صورت زنده برگزار شد از نمایش زنده آثار خانم «بارشاز» گرفته شد که کارهای «جاشوآ رینولدز» در سال 1813 را بار دیگر برای مخاطب زنده کرد. این گالری همان گالری معروفی است که «الیزابت»، شخصیت معروف کتاب «غرور و تعصب» نوشته و «جین آستن» در آن شباهتی از «خانم دارسی» جستجو میکرد.
نمایشگاه آثار «رینولدز» نشاندهنده بزرگداشت یک هنرمند است مردم بسیاری را جذب این گالری کرد تا به تماشای تصویر هنرمندان و نویسندگان مختلف بنشینند.
خانم «بارشز» گالری را برای نمایشگاه «آستن» آماده کرده بود اما درک چگونگی تغییر گالری «بویدل» بسیار سخت بود. بیشتر آثار، افزون بر 86 اثر در گالری در سال 1796 مفقود شدند. اگرچه عکس بزرگی تصویر گالری توان نشان دادن بخشهای مختلف آن را داشت اما عکسها سیاه و سفید بودند و کاتالوگ نمایشگاه اندازه یا دیوار مکان نقاشیها را مشخص نمیکرد.
برای یافتن اندازه نقاشیهای مفقودشده خانم «بارشز» الگوریتمی بر اساس دستمزد پرداختی به نقاشان طراحی کرد و جالب این بود که نقاشان معروفی چون «رینولدز» و «جورج رامنی» خود را بر اساس هر میلیمتر مربع دریافت میکردند.
سپس تصمیم گرفت بخشی از نقاشیهای بزرگ را روی قالب نقاشیهای اصلی قرار دهد تا تصویر مناسب آن اندازه به معرض نمایش قرار گیرد و اندازهها فقط چند میلیمتر با اندازه اصلی فرق میکرد.
البته این گالری بخشی از پروژه بزرگتری بود که وی در ذهن داشت. وی قصد داشت مدرسه از آثار طبقه متوسط جامعه گردآوری کند. اینجا یک موزه برای فروش نسخههای نقاشی کاری بسیار مدرن به نظر میآید و در گذشته چنین چیزی رایج نبود اما خود «بویدل» نیز در روزگار خود در تلاش بود چنین کاری کند و تصویر او از نمایشنامههای «شکسپیر» بهانه او برای آغاز چنین روندی بود.
آقای «بولدر» استاد دانشگاه «کلورادو» که در حال نوشتن زندگینامه «بویدل» است نیز چنین میگوید: «وی میخواست همگان بفهماند فروش نقاشی بد نیست و افراد اگر نقاشی را بخرند نشان از حمایت آنان از صاحب اثر برای تولید آثار دیگر دارد.»
وقتی گالری افتتاح شد روزنامه «تایمز» لندن در ستایش آن گفت: «اولین سنگ مدرسه نقاشی بنا شد.» و پیشبینی کرد که در آینده نام «بویدل» با نام «مدیچی» در یک رده قرار خواهد گرفت.
اما همه این موضوع را مورد حمایت قرار ندادند. بسیاری او را برای کشیدن نقاشی شخصیتهای نمایشنامههای «شکسپیر» مورد تمسخر قرار دادند. اما «چارلز لمب» نویسنده معروف انگلیسی قرن هجدهم اعتقاد داشت «دیدن تصویر «جولیت» یا «پادشاه لیر» برای من بسیار لذتبخش بود و برای خودم تصویر اختصاصی از «شکسپیر» داشتم.»
«بویدل» که ادعا کرده بود پول زیادی در حدود 150هزار پوند صرف انجام این کار کرده است قصد داشت این گالری را به عنوان هدیه به کشورش تقدیم کند اما به دلیل همزمانی این گالری با جنگهای ناپلئون این کار شکست خورد و خود او زیر بار سنگین قرض قرار گرفت.
اگر هنردوستان در سال 2015 مانند افراد در سال 1796 به چنین پدیدهای واکنش نشان دهند تجدیدی بزرگ در حیات عصر دیجیتال خواهد بود. اما خانم «بارشز» اعتقاد دیگری دارد. وی میگوید ایمیلی دریافت کرده که در آن خانم «برایلو» که استاد دانشگاه است نوشته «اشک من را درآوردی» و همین برای او کافی است. وی اعتقاد دارد هدف تغییر است . چنین کاری میزان استاندارد کارهای آکادمیک را بالا میبرد.